1

«زندگی روزمره در سایه استالینیسم»

«کمونیستم نوعی استبداد روسی است که وارونه شده باشد».

شیلا فیتزپاتریک با بهره‌گیری از شواهد و آمار بر آن است از جنبه‌های مختلف، زندگی شهری انسان شوروی را در عصر استالین مورد کند و کاو نقادانه قرار دهد. نویسنده در ابتدا تصریح کرده است، به منظور فهم ماهیت زندگی آن روزگار، نیاز به درک روشنی از واژه استالینیسم وجود دارد. به نظر می‌رسد هر پژوهشی پیرامون دوران عسرت و تباهی استالینی، ناگزیر از بررسی چنین واژه است.

در این کتاب مبخوانیم: رژیم استالین، گونه‌ای نادر از شورونیسم و تزاریسم وارونه‌ای بود که به جای پدیداری جامعه تراز نوین عادلانه و انسان خوشبخت که به زبان گزنده ویکتور ارافیف در رمان «استالین خوب»، می‌خواست آن‌قدر خوش باشد که انگار در آغوش خود خوبی زندگی می‌کند، بالعکس شخصیت و انسانیتش از کانون آرمان‌های اجتماعی حذف شد. و جای آن را دولت، به مثابه ماشینی گرفت که تنهای تنها یک مرد را بزرگ می‌کرد.به عبارت دیگر، جای انسان با یک ماشین بی‌چهره عوض شد، حقیقت تلخی که از جمله نظر ویکتور شرر کمونیست را هم جلب کرده است.

شرر در سال ۱۹۳۷ که دوران اوج هماوردطلبی استالینی بود، نوشت: در حکومت استالینی، انسان هیچ ارزشی ندارد.میلوان جیلاس استالین را از نزدیک می‌شناخت و می‌دید که چگونه خودش را به دام انداخته است. در کتاب انسانیت: تاریخ اخلاقی سده بیستم، آمده است: شخص استالین هم خودش برده استبداد، دیوان‌سالاری، تنگ‌نظری و نوکرمآبی‌ای شده بود که بر کشورش تحمیل کرده بود. در واقع این گفته‌ای درست است که هیچ‌کس نمی‌تواند آزادی دیگری را بدون سلب آزادی خودش، سلب کند… .

کتاب «زندگی روزمره در سایه استالینیسم» به قلم شیلا فیتزپاتریک با ترجمه نگین نوریان دهکردی و محمد تقی قزلسفلی در 513 صفحه و توسط انتشارات امید صبا روانۀ بازار کتاب شده است.

 

 

جواد لگزیان