1

مشكل اصولگرايان نبود رهبري منسجم و مشخص است

با پيروزي حسن‌روحاني در ارديبهشت، رفته رفته نزديكي فكري وي با اصولگرايان بيش از حد انتظار حاميانش شده است. به‌تازگي نيز روحاني جلسه‌اي با جامعه روحانيت مبارز برگزار كرد كه شايبه نزديكي وي به اصولگرايان را بيش از هر زمان ديگري كرده‌است. از طرف ديگر، سرنوشت جمنا يكي از سوالاتي است كه ذهن هواداران جناح اصولگرايي را مشغول كرد. با توجه به رخدادهاي اخير، «قانون» سراغ جواد آرين منش، فعال سياسي و نماينده پيشين اصولگرايان مجلس رفته و درباره راهبرد جديد محافظه‌كاران و همكاري آن‌ها با وي گفت‌وگويي كرده‌است، كه در ادامه مشروح اين گفت‌وگو را مي‌خوانيد.

اصولگرايان براي تغيير نگرش جامعه به شعارهاي‌شان چه راهبردي در پيش گرفته‌اند؟

اما نكته حايز اهميت اين است كه گفتمان‌ها مصرف زماني دارند و احتمال دارد نيازهاي جامعه و اولويت‌هاي آن در طول زمان تغيير كند. بنابراين لازم است كه با شرايط زمان و نيازهاي‌ جامعه به‌خصوص نسل جوانان متناسب باشد.

 

جريان اصولگرايي در چه زمينه‌هايي آسيب‌پذير است؟

در انتخابات آسيب هاي بسياري را شاهد بوديم. يكي از آن‌ها فقدان يك رهبري منسجم و مشخص در جناح اصولگرايي است.

 

فعاليت جمنا در حال حاضر در چه وضعيتي به‌سر مي‌برد و رويكرد اصولگرايان نسبت به جمنا چيست؟

بنده در ابتدا بايد بگويم كه جمنا يك حركت ناموفق بوده‌است، چرا كه بر اساس يك اصول مشخصي شكل نگرفت. جمنا توسط افراد به‌وجود آمد، در حالي كه بايد تشكل‌ها در كنار يكديگر جمع مي شدند و آن را تشكيل مي‌دادند. جمنا به‌عنوان يك جبهه در صورتي مي‌تواند و مي‌توانست مشروعيت قانوني پيدا كند كه حداقل پنج حزب سياسي داراي پروانه وزارت كشور در ايجاد آن نقش بازي مي‌كردند. در حالي كه چند فرد آن را تاسيس كردند. هميشه پس از پايان يافتن انتخابات، افراد پراكنده مي‌شوند و هويت واقعي مجموعه از بين مي‌رود. جمنا در حال حاضر دچار چالش شده‌است. اگر آن را جبهه به حساب بياوريم، بايد از تركيب احزاب تشكيل مي‌شد و بزرگان احزاب در راس تشكيلات آن به عنوان بنيانگذاران حضور داشتند اما جمنا از همان ابتدا نقش احزاب و تشكل‌ها را در شكل‌گيري خود حذف كرد. در نهايت امر نيز جمنا نتوانست به كار خود ادامه بدهد و امروز نيز معتقدم كه در يك بلاتكليفي قرار دارد.

 

چه راهكاري براي خروج جمنا از بلاتكليفي كه در آن قرار دارد، وجود دارد؟

دو راهكاري كه وجود دارد اين است كه بايد به عنوان حزب واحدي به ثبت برسد يا احزاب سياسي را در كنار يكديگر جمع كند. اما افرادي كه جمنا را تشكيل داده اند اين استعداد را ندارند كه احزاب را كنار يكديگر قرار دهند و مرجعيتي داشته‌باشند. اين وظيفه خطير از عهده جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين برمي‌آمد در حالي‌كه جامعتين نيز جايگاه خود را در تاسيس جمنا حفظ نكرد و به زيرمجموعه جمنا درآمدند كه با شأن جامعتين سازگاري نداشت.

 

فعاليت اصولگرايان براي انتخابات مجلس شوراي اسلامي 1398 آغاز شده‌است؟

برخي احزاب سياسي براي انتخابات‌ دورخيز مي‌كنند. من براي مثال به حزب موتلفه اسلامي كه خود عضو آن هستم، اشاره مي‌كنم. سازوكار لازم از جانب حزب فراهم شده‌ و مديريت و كميته انتخابات شكل گرفته‌است. در شهرستان‌ها نيز به همين شكل است. حزب موتلفه براي دو انتخابات مجلس و رياست‌جمهوري آينده خود را آماده كرده است.

 

عملكرد ضعيف روحاني سبب مي‌شود كه مردم به سمت اصولگرايان ميل پيدا كنند؟

اگر دولت بتواند به شعارهاي خودش جامه عمل بپوشاند و به وعده و قول‌هايش عمل كند مي‌توانيم شاهد باشيم كه جايگاه اصلاحات در آينده نيز حفظ شود. اما در عمل به نظر نمي‌رسد كه دولت بتواند وعده هايش را به‌ويژه در زمينه اشتغال محقق كند. اشتغال از مسائل مورد نياز نسل جوان است. بحث ايجاد يك ميليون شغل در سال از درخواست‌هاي اين نسل بوده‌است. در سال جاري در اين مدت هشت‌ماهي كه گذشت دست‌كم مشخص شد كه دولت نتوانسته به وعده‌هايش درمورد اشتغال جامه عمل بپوشاند.

 

راهكار رسيدن به پيروزي براي انتخابات آينده در جناح اصولگرايي را در چه تغييراتي مي‌دانيد؟

ايجاد انسجام در ميان اصولگرايي، بازبيني و آسيب شناسي عملكرد گذشته، مشخص شدن وضعيت رهبري در جريان اصولگرايي، تعريف اصولگرايي و ايجاد يك گفتمان پر جاذبه براي مردم را از راهكارها مي‌دانم.

 

به‌نظر شما شانس موفقيت در آينده براي اصولگرايان وجود دارد؟

بله؛ ما در كشور با چرخش نخبگان روبه‌رو هستيم و همواره قدرت در بين دو جريان عمده سياسي كشور دست‌ به دست شده و اين چرخش به‌نظر مي‌آيد ادامه پيدا كند. هيچ يك از دو جريان سياسي تا كنون قادر به اجراي شعارها و وعده‌ها نبوده‌اند و مردم بعد از گذشت دو دوره رياست‌جمهوري به اميد اينكه جريان رقيب كه به‌عنوان جناح منتقد مطرح است بتواند به وعده هايش عمل كند و موفق ظاهر شود، به آن جناح راي مي‌دهند. مردم همواره به اميد تغييرات به جناح حاكم راي نمي‌دهند چرا كه احساس مي‌كنند جناح حاكم نتوانسته به وعده‌هايش عمل كند.

 

جمنا با تغيير روش مي‌تواند نقش محوري در ائتلاف اصولگرايان بازي كند؟

جمناي فعلي نمي‌تواند موثر باشد زيرا جمنا از افراد تشكيل شده‌است. اگر احزاب بزرگ سياسي مشاركت كنند و ليدرهاي بزرگ جناح كنار يكديگر قرار بگيرند شايد ممكن به نظر برسد ولي چون احزاب آن را نپذيرفتند، بنده اين احتمال را ضعيف مي‌دانم. به اعتقاد من عمر جمنا به پايان رسيده و بايد يك سازوكار ديگري براي ايجاد وحدت و انسجام در ميان اصولگرايان در نظر گرفت.

 

از گذشته، جامعه روحانيت مبارز نقش محوري در جناح راست بازي مي‌كرد ولي در سال‌هاي اخير اين نقش كمرنگ شده‌است، علت اين موضوع را در چه مي‌دانيد؟

به نظر من جامعه روحانيت بخشي از چهره‌هاي شاخص و ليدرهاي تصميم‌گيرش را در طول زمان از دست داده‌است. شخصيتي مانند ناطق‌نوري كه از چهره‌هاي شاخص روحانيت مبارز بوده يكي از اين موارد است.

اگر جامعه روحانيت بتواند شخصيت‌هايي از اين دست را در خود دوباره جاي دهد ممكن است، بتواند محوريت را در جريان اصولگرا به دست بگيرد. اما اگر جامعه روحانيت زير مجموعه جمنا قرار بگيرد، مي‌توان جامعه روحانيت مبارز را تمام شده فرض كرد. تصور اين بوده كه جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين در وراي تشكل ها و شخصيت‌ها قرار دارند و در نهايت امر به‌عنوان فصل‌الخطاب ايفاي نقش كنند نه اينكه به مجموعه‌اي مانند ساير مجموعه‌هاي اصولگرايي تغيير شكل دهند.

 

نقش ناطق‌نوري در جريان اصولگرايي چيست و آيا اين جريان برنامه‌اي براي استفاده از ظرفيت اجتماعي وي دارد؟

اصولگرايان از اين ظرفيت‌ها استفاده نكردند و برخي نامهرباني‌ها در دوران احمدي‌نژاد و جبهه پايداري نسبت به ايشان كردند. ناطق‌نوري در ابتدا به انزوا كشيده‌شد و بعد از آن جريان اصلاحات و اعتدال ظرفيت ايشان را به نفع خودشان مصادره كردند. به اعتقاد من زمان آن رسيده كه اصولگرايان اشتباهات گذشته را تفتيش كنند و بتوانند دوباره شخصيت‌هاي از دست رفته را به دست بياورند.

 

يكي از ايراداتي كه به اصولگرايان از گذشته وجود داشته، اين است كه جوانگرايي جايي در برنامه آن‌ها ندارد، اصولگرايان برنامه‌اي براي تغيير اين رويكرد در برنامه آتي خود قرار داده‌اند؟

بايد اين ايراد را پذيرفت. جوانان با توجه به شعارهايي كه جناح اصلاح‌طلبان مي‌دهند كه برخي از آن ها نيز احساسي هست، به اين جناح جذب مي‌شوند. شايد اصلاحات در انتخابات گذشته مقداري وزنه جوانگرايي اش نسبت به اصولگرايان بيشتر بود ولي در ستادهاي انتخاباتي آقاي رئيسي نيز جوانان حزب‌اللهي بسياري به فعاليت مشغول بودند و در صحنه حضور داشتند.

 

جامعه روحانيت مبارز در دو انتخابات گذشته از حسن روحاني حمايت نكرد، اما به‌تازگي جامعه روحانيت چرخشي داشته و با روحاني جلسه‌اي را برگزار كرده‌است اين بازگشت به روحاني با چه نيتي صورت گرفته‌است؟

حسن روحاني در گذشته عضو جامعه روحانيت مبارز بوده و زمينه حضور دوباره وي در جامعه روحانيت مبارز با توجه به نگاه اعتدالي وي به مسائل همچنان وجود دارد. معتقدم اگر اصلاحات بخواهد از روحاني عبور كند طبيعي است كه روحاني زمينه جذب در جامعه روحانيت را دارد. احتمال مي‌دهم كه تحركات جامعه روحانيت در زمينه بازسازي و تقويت خودش صورت گرفته‌است. جامعه روحانيت مبارز مي تواند خردمندانه از ظرفيت روحاني و ناطق نوري و شخصيت‌هاي اينچنيني استفاده كند و جريان اعتدال و اصولگرايي را در كنار يكديگر قرار دهند. همچنان كه در دو انتخابات گذشته جناح اصلاحات در كنار جريان اعتدالي قرار گرفت. جريان اعتدال با نمادهايي مانند ناطق نوري، روحاني و لاريجاني مي‌تواند در كنار اصولگرايي قرار گرفته و اين جريان اكثريت قابل ملاحظه اي را به‌دست بياورد.

 

اين فرض كه روحاني در چهارسال پيش‌رو به جامعه روحانيت بيش از پيش نزديك شود، قابل تصور است؟

بنده احساس مي‌كنم آقاي روحاني از انتخابات گذشته با چيدمان كابينه و انتخاب‌هايي كه انجام داد، گرايشش به اعتدال اصولگرايي بيشتر از جريان اعتدال اصلاح‌طلبي شده‌است.

به‌عنوان عضوي از موتلفه، به نظرتان برخورد حزب با مصطفي ميرسليم در ايام انتخابات مناسب بود؟

اقدام حزب موتلفه در معرفي نامزد مستقل با توجه به انحصارطلبي جمنا و عملكرد آن ها، كار بسيار درستي بود. موتلفه بايد تا آخر انتخابات از ميرسليم حمايت مي‌كرد ولي در روزهاي آخر به‌علت ضعف حمايت حزب، موقعيت وي كمي تضعيف شد. بعد از انتخابات با برگشت ميرسليم به شوراي مركزي حزب و شروع دوباره فعاليت ها به‌نظر مي‌رسد حزب يك تجربه گرانقدري را به‌دست آورده‌است.

 

ميرسليم از بابت رفتار موتلفه در ايام انتخابات ناراحتي نداشته‌است؟

خير؛ ايشان به شوراي مركزي بازگشته‌اند و به‌عنوان عنصري فعال نيز در موتلفه شناخته‌مي‌شوند.