اصلاحطلبان باید زبان مطالبات مردم باشند
جریان اصلاحات در سالهای اخیر پیروزیهای زیادی داشته و در عین حال خطراتی نیز آینده آن را تهدید میکند. اصلاحطلبان تدریجا به نقد درونی روی میآورند و سعی دارند با خودسازی در آینده به مشکلات فعلی اصولگرایان دچار نشوند. شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تا حدی به عنوان تشکیلات مرکزی مورد قبول واقع شده و احزاب اصلاحطلب نیز قوت بیشتری از سالهای اخیر دارند. احتمالات در مورد آینده جریان اصلاحات بسیار است و در این راستا و همچنین در باب مسائل سیاسی روز کشور حجتالاسلام مصطفی درایتی مشاور رئیس دولت اصلاحات در امور روحانیت با ما گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
در شرایط فعلی کشور اولویت جریان اصلاحات چیست؟
نهادینه کردن و تثبیت دستاوردهایی که تحقق پیدا کرده، در حال حاضر مهمترین اولویت ماست. به صورت معمول رویکرد اصلی جریان اصلاحات این است که احساس شود حقوق مردم در جامعه به خوبی رعایت میشود. همچنین با توجه به کاری که آقای روحانی در اواخر دوره قبلیاش به عنوان منشور حقوق شهروندی به انجام رسانید، در این مرحله به نظر میرسد اصراری بر عملیاتی شدن این طرح و ایجاد شرایطی که حق مردم به عنوان اولویتی برای مدیران کشور قرار بگیرد، وجود دارد. البته در این مرحله برخی فعالیتهای داخلی هم باید در جریان اصلاحات دنبال شود. در این راستا یک بازنگری مجدد برای ارزیابی کامل جهت یافتن نقاط ضعف درون جریان ضروری است. این اقدام طبعا باعث میشود برای ورود به مراحل بعد با آسیبهای کمتری روبهرو شویم. تلقی من این است که اگر این دو جهت، یکی به عنوان کار داخلی و یکی به عنوان کار عمومی دولت دنبال شود، به ضرورتهای کار در جریانات اصلاحات بیشتر نزدیک است.
در مورد ساز و کار شورای عالی اصلاحطلبان و جایگاهش در تصمیمسازی برای جریان اصلاحات بحثهای زیادی مطرح است. از نظر شما جایگاه این نهاد در آینده اصلاحات چگونه خواهد بود؟
در این مورد انتقاد زیاد مطرح میگردد اما باید اگر نیازی به اصلاح و آسیب شناسی و رفع نواقص است، ایراداتی که به این تشکلیلات وارد شده رفع شود و قبلا هم این مسائل مطرح بود. در آن دوره ترمیمهایی صورت گرفت و اکنون هم ممکن است نیاز به ایجاد اصلاحات جدید باشد. اما تا زمانی که بتوان جایگزین بهتری برای شورای عالی که در عین حال بتواند نفع امروز این نهاد را به ما برساند پیدا نکنیم طبیعتا انتقادات تند به این ساز و کار خیلی عقلایی نیست. اما اگر اشکالاتی (به احتمال زیاد) وجود دارد باید با آسیب شناسی نواقص رفع شود و راهکارهای جدید ارائه گردد. از نظر بنده تا اطلاع ثانوی که ساز و کار بهتری نداریم باید از وجود شورای عالی دفاع کرد و برای رفع ایرادات آن تلاش کنیم.
از سوی برخی شنیده میشود که آینده اصلاحات در گرو موفقیت روحانی است. از نظر شما تا چه اندازه توفیق و عدم توفیق دولت بر اعتبار اصلاحطلبان تاثیرگذار است؟
نمیتوان گفت عدم موفقیت آقای روحانی در جریان اصلاحات تاثیری نخواهد داشت. وی با حمایت و همت این جریان در این جایگاه قرار گرفته است و به صورت طبیعی انتظار میرود موفقیت و عدم موفقیت رئیسجمهور تاثیر اجتماعی این جریان را تغییر دهد. اما اینکه تصور کنیم کلیت جریان اصلاحات به کلیت موفقیت روحانی وابسته است تصور درستی نیست. اگر بنا باشد جریان اصلاحات دربست و بدون هیچ پیش شرطی چه موقع درست عمل کردن دولت و چه اشتباهاتش از روحانی بیقید و شرط حمایت کند طبعا تاثیرپذیری بیشتری هم خواهد داشت. اما با نظر به تعریف فعلی سیاست اصلاحات نسبت به دولت مبنی بر حمایت تا وقتی حرکت در مسیر تعریف شده باشد، حتی در صورت عدم موفقیت هم ضربه سنگینی به اصلاحات وارد نخواهد شد. اما اکنون هم عمده حرکت دولت همراستا با دغدغههای جریان اصلاحات است و اگر زمانی خطایی از دولتمردان دیده شد اصلاحطلبان میتوانند با نقد جدی طوری رفتار کنند که آسیب زیادی به مقبولیت این جریان وارد نشود.
از نظر شما بحث تحزب تا چهاندازه اهمیت دارد و رویکرد اصلاحات به این مساله چیست؟
شاید بارها بر این مساله تاکید شده و به هر حال جریان اصلاحات هم به این قضیه اهتمام دارد و معتقد است اداره کشور بدون تحزب بسیار پر آسیب خواهد بود. در این مسیر تلاشهای بسیاری تا قبل از سال 88 و بعد از سال 92 صورت گرفت، اما هنوز هم انتظار جدی جهت تقویت احزاب وجود دارد. خوشبختانه دوستان اصولگرا هم حداقل در مقام حرف اخیرا به این مساله توجه کردهاند. به بیان ساده عدم وجود فرهنگ تحزب در کشور موجب میگردد از آسیبهای دموکراسی برخوردار باشیم، ولی خود را از منافع آن محروم کنیم. باید تلاش کرد احزاب جایگاه خود را پیدا کنند و به مرور آسیبهای مسیر را کنترل و رفع کنیم. در عین حال واقعیت دیگری که در کشور ما وجود دارد این است که نگاهی وجود دارد که خیلی روشن هم حرف نمیزند و کلا با حزب مخالف است. به همین دلیل هر کدام از احزابی که جایگاهی در کشور پیدا میکنند از جهات مختلف تحت فشار قرار میگیرند. طبیعی است تا وقتی این موانع برداشته نشود و همه مسئولان کشور به آن نقطه نگاه نرسند که وجود احزاب به مدیریت کشور کمک میکند انتظار وجود احزاب قوی و پویا خیلی قابل برآورده شدن نیست.
آیا جمنا میتواند به شرایط فعلی اصولگرایان کمک کند؟
ممکن است چنین جمعهایی به ایجاد تحول ختم شده یا به کمک به جریان اصولگرایی برسد. هرچند این اتفاقات ناگزیر شکل خواهد گرفت و ممکن است هر نامی داشته باشد. این تشکیلات هم همانطور که عرض کردم اول باید به دنبال پیدا کردن جایگاه خود در جامعه باشد و در غیر این صورت به سرعت افول خواهد کرد.
از نظر شما بدنه اجتماعی در صورت ناامید شدن از اصلاحطلبان به اصولگرایان روی خواهد آورد؟
به نظر من پاشنه آشیل جریان اصلاحات دقیقا وابستگی به بدنه اجتماعی است. اصلاحطلبان باید دائما تلاش کنند نگاه جامعه محور خود را فراموش نکنند و اگر این نگاه به قدرت معطوف شود حتما صدمه خواهیم دید. این جریان باید به دنبال این باشد که خواستها و مطالبات مردم در بدنه قدرت تحقق پیدا کند. اصلاحطلبان باید همیشه زبان مطالبات باشند و تلاش برای مطالبات مردم نفوذ جریان اصلاحات در جامعه را افزایش میدهد و عدم توجه به آن موجب آسیب خواهد بود. اما اگر جدایی و دلخوری بدنه اجتماعی از جریان اصلاحات هم صورت گیرد به سمت جریان اصولگرا ریزشی نخواهیم دید. ممکن است بدنه اجتماعی اصلاحات به سمت وادیهای دیگری حرکت کند که هنوز معلوم نیست، اما چون جریان اصولگرا را قبلا آزمودهاند اقبالی به آنان نشان نخواهند داد. رویگردانی از جریان اصلاحات ممکن است اما این به معنای نگاه به اصولگرایان نخواهد بود.
سرویس سیاسی «صبح امروز»