سنگاندازی در راه هنر ممنوع!
امروز روایتگر زندگی هنرمندی هستیم که با تمام میل و علاقه فراوانی که برای یادگیری هنر نقاشی در دوران نوجوانی خود داشته، مسیر دیگری برای ادامه تحصیل خود برگزیده است؛ اما پس از سالها دوباره با همت و پشتکار خود توانست به رویاهای نوجوانی خود جامه عمل بپوشاند. زهرا احمدی متولد اسفندماه 1360 فارغ التحصیل کارشناسی در رشته ریاضی محض از دانشگاه علم و صنعت تهران است و در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاهMMU مالزی به ادامه تحصیل در رشته مدیریت مالی پرداخته است. وی در تمام سالهای تحصیلش هرگز علاقه خود را به هنر نقاشی از دست نداده است.
تقابل علاقه و رشته تحصیلی
او درباره زمان و نحوه یادگیری هنر نقاشی میگوید: در سال 92 از طریق برادرم احسان احمدی که استاد نقاشی و خوشنویسی است با استاد هادی تقیزاده مدیریت آموزشگاه هنری فام آشنا شدم. تمامی تکنیکهای طراحی و نقاشی را نزد استاد آموختم و با مشورت ایشان، پس از چهارسال آموزش اولین نمایشگاه انفرادی خودم را برپا کردم.
او در رابطه بین رشته تحصیلی و علاقه هنری خود میگوید: از زمان نوجوانی به نقاشی علاقمند بودم و تمایل زیادی به تحصیل در رشته گرافیک داشتم. اما به اصرار خانواده در رشته ریاضی مشغول تحصیل شدم و حتی برای نشان اعتراض سه روز ترک تحصیل کردم که مسئولین مدرسه و خانواده فشار آوردند که باید در این رشته ادامه دهم. بعد از اتمام تحصیلات متوسطه علیرغم میل باطنی و با کمک همسرم توانستم لیسانس خود را بگیرم. بعد از آن به خاطر شرایط پیش آمده برای همسرم برای ادامه تحصیل به مالزی رفتیم. در دانشگاه هنر مالزی بنام «لیم کوک وینگ» خواستم ادامه تحصیل دهم که به خاطر هزینههای بالا منصرف شدم و به ادامه تحصیل در رشته مدیریت مالی پرداختم که پس از دو سال به ایران برگشتیم و ساکن تهران شدیم. به خاطر فرزندم نتوانستم به نقاشی بپردازم اما شرایطم طوری شد که دو ماه در مشهد بودم. به پیشنهاد برادرم که از هنرجویان استاد بودند با ایشان آشنا شدم و این باب آشنایی در زندگی روزمره من اثرات بسیار مثبتی داشت.
دشواریهای نقاشی کشیدن
نکته قابل توجه ساعت نقاشی کردن اوست. وی اینطور ادامه داد: تمامی آثار موجود در نمایشگاه را از ساعت دوازده شب تا سپیده دم میکشیدم چون دو فرزند داشتم و روزها فرصت چندانی برای نقاشی کشیدن نمیماند. اکثر کارها در سال 95 و 96 انجام شده است.
وی در مورد خصوصیات اخلاقی استادش میگوید: استادم مسیر زندگیام را تغییر داد و به نظرم او گنجینهای از هنر و تجربه است که متاسفانه در کشور ما هنوز شناخته شده نیست. همیشه میگوید و تأکید دارد که «زکات علم آموختن آن است».
احمدی در مورد شرکت در نمایشگاهها و جشنوارهها و برنامههای آینده خود میگوید: سال گذشته در یک فراخوان بنام «طراحی فرزاد» شرکت کردم که اولین نمایشگاه گروهی من بود و امسال این نمایشگاه نیز اولین تجربه نمایشگاه انفرادی من است.
او خود را در حد یک هنرجو میبیند و چشم انداز روشنی برای آینده خود دارد که با تلاش میتواند از استادش تکنیکهای زیادی بیاموزد و به آن چشم انداز ترسیم شده برسد. در انتخاب موضوع کارهنریش که پرتره یا صورتگر است از قول استادش گفت: هرکسی پرتره را خوب کار کند هرجسم بی جان یا جانداری را میتواند خوب ترسیم کند، چون ساختمان و فرم پرتره خاص است. از اچینگ و طراحی روی مس، خودکار، زغال، مرکب و قلم فلزی، اکرولیک و همچنین متریال زغال و اکرولیک بصورت همزمان استفاده کردم.
مجالی برای دیده شدن
وی خودش را اینچنین توصیف میکند: من خودم را یک هنرجوی مبتدی میبینم. از خودم انتظاراتی دارم و دارای ایدههایی هستم. استادی دارم مثل گنجینه. برای خودم آینده هنری بهتری میبینم و به هنر به عنوان یک مشغله کاری نگاه میکنم، نه فقط به عنوان گذران وقت. معتقدم یک هنرمند در درجه اول دوست دارد دیده شود و آثار و هنرش مورد نقد و بررسی قرارگیرد. به ویژه از افرادی که در این زمینه صاحب سبک هستند و تجربه دارند.
در پایان گفتوگو از او خواستم بگوید اگر در جایگاه یکی از مسئولین حوزه هنری یا فرهنگی میبود، چه تسهیلاتی برای هنرمندان در نظر میگرفت، و او گفت: باید راه برای هنرمند باز باشد و تا زمانی که این فیلترینگ وجود دارد، هر هنرمندی که توانست بگذرد حق کار و فعالیت دارد و در غیر اینصورت نمیتواند فعالیتی کند و باعث پیشرفت یک جامعه نخواهد شد، هنرمندی که دیده نشود مجبور است در انزوا کار و زندگی کند و مهجور میشود. بسته شدن نگارخانهها و باطل شدن مجوز این اماکن سنگ اندازی است. البته باید طبق دادهها و قوانین وزارت ارشاد حرکت کنند، اما کمی آزادی هم لازم است و اینکه سلیقهای عمل نکنند تا هنرمندان بهتر دیده و شناخته شوند.
سرویس فرهنگ «صبح امروز»