1

دوری از اینترنت، نزدیکی به واقعیت

یادم است سال­هایی که در دانشکده بودم و بر و بچه­های رشته گرافیک را در کنارم می­دیدم بسیار خلاق­تر بودند و برای پیداکردن مطلبی بیشتر در لابه­لای کتابهای کتابخانه دانشکده گم می­شدند. گرافیست­های قابلی در تمام ایران از همان دانشکده­ها وارد جامعه شدند و هنر گرافیک را اشاعه دادند. با پیدا شدن سرو کله کامپیوتر دیگر قلم موها، راپیدها و ماژیک­ها به بایگانی اتاق هنرمندان رفتند و خاک­ها خوردند. احسان مهدوی از جمله هنرمندان این رشته است که همیشه حرفی برای گفتن دارد. متولد مشهد است و کارشناسی ارشد از دانشگاه هنر تهران دارد، مدرس دانشگاه، عضو رسمی انجمن گرافیک ایران، دبیر چهارمین دوسالانه سرو نقره­ای و دبیر فستیوال استقبال از بهار مشهد بوده است. او حضور در دوسالانه­های پوستر ورشو، مسکو، شومون فرانسه، لاهتی فنلاند، چین،  صلح ایتالیا، تهران، جهان اسلام و نمایشگاه­های داخلی، گروهی و انفرادی را هم در کارنامه­اش دارد .گفت­وگویی با او داشتیم که می­خوانید.

 

تبعیض

مهدوی گفت: به یقین مهم ترین عامل پیشرفت قرن بیستم، از میان برداشتن تفاوت بین انواع دانش بوده است. یکی از مظاهر تبعیض در جامعه ما ؛ حرفه، دانش و تحصیلات است .چرا در کشوری که دچار مشکل حاد محیط زیست و کشاورزی است، فارغ التحصیل این رشته­ها باید جایگاه اجتماعی پایین­تری نسبت به هم دوره­های خود در رشته­های ساختمانی داشته باشد؟ چرا یک دانشمند شیمی را کمتر از یک پزشک می­پندارند؟

با این مقدمه سراغ حرفه خود طراحی گرافیک می­روم. مایلم خیانت بسیاری از والدین مهربان در حق فرزندان هنرمند خود را به هنگام انتخاب رشته یادآوری کنم. چه بسیار جوانان خلاق و با استعداد این مرز و بوم به بیراهه رفتند و عمر خود را درگیر بازگشت به ذات نمودند. والدینی که خود را بیش از آنکه مدیون جگرگوشه بدانند، مدیون جهالت عوام زده اجتماعی می­دانند.  متأسفانه نگاه ساده انگارانه و از سر شوخی، کشور ما را در خلق خلاقیت فقیر کرده است .بازخورد اجتماعی در برابر شغلی به عنوان «طراح و گرافیست» قابل قبول نیست، همان گونه که درباره بسیاری دیگر از رشته­ها. کشور آلمان زمانی آلمان شد که دریافت در همه چیز باید بهترین باشد .آنچه ارزشمند است «بهترین بودن» است نه رشته و حرفه.

بدون شک توزیع ناعادلانه ثروت و پرو بال دادن به خصلت اجتماعی «ماده» در مقابل «روح» که همچون  تفاوت «شلوار» است با «شرافت» از بزرگترین دلایل این تبعیض است . شاید این سمت و سوی اجتماعی از جایی در هنرآغاز شد که دیدگاه تاجران در سفارشات غلبه یافت.

 

سرقت

یک شخص حرفه­ای تنها به «کار» می­اندیشد، برای خلق اثری بهتر تلاش می­کند، برای خلاقیت جستجو می­کند، برای حرفه­اش زمان و انرژی صرف می­کند و آگاه است که کار با خود ثروت می­آورد، اما ثروت هدف نیست. عدم توازن ثروت پیامدهایی در پی دارد که از آن جمله می توان به «تنبلی شغلی» اشاره کرد. گاهی هنرمندان برای کسب درآمد سعی می­کنند راه­هایی برای صرف انرژی کمتر پیدا کنند. سرقت اندیشه و خلاقیت یکی از راه­های سریع برای رسیدن به ثروت است، اما به دلیل ابهام گاهی با «تاثیر» اشتباه گرفته می شود.

درتاثیر، هنرمند از غیر رشته مربوطه متاثر می­شود، برای همین شباهت دورتر و عمیق تر است و مهم تر اینکه منبع تاثیر ذکر می­شود. اما سارق هنری در رشته­های مرتبط جستجو می­کند و از سویی دیگر نام منبع را ذکر نکرده و خود را صاحب اثر می­نامد .

 

فناوری

ظهور اینترنت و نرم افزارهای متعدد به نوعی تمام تلاش­هایی را که منجر به خلق اثری منحصر به فرد می­شد با کُندی روبرو کرده است. آسان طلبی در کسب اطلاعات و تصاویر باعث شده که تلاشی برای جستجو صورت نگیرد. همانگونه که جامعه به سمت مصرف گرایی سوپر مارکتی روی آورده است طراحان گرافیک نیز برای مایحتاج خود به «سوپر مارکتی به نام اینترنت و فیلترهای نرم افزاری» روی آورده­اند. برای همین تنها مصرف کننده­اند و برای تولید تصاویر و ایده­های ناب تلاشی نمی­کنند. به قول «میلتون گلیزر»؛  کامپیوتر نوکری است که پس از مدتی پررو شده و صاحبخانه را بیرون می­کند .

اینترنت راه­حل نیست و راه حل را باید در دانش و تلاش جستجو کرد،  اینترنت آگاهی از اصالت علوم دنیاست پیش از زمان نیاز به تولید. سرچ کردن عین به عین کلمه در هنگام سفارش، بزرگترین خطر اینترنت برای طراحان گرافیک به شمار می­رود؛ و البته فیلترهایی که بدل­اند در حالی که  اصل آنها را  می­توان در زندگی شکار کرد.

 

همکاری

یکی از مشکلانی که در بسیاری از شهر­های ایران  وجود دارد، عدم همسویی رشته­های هنری است. یکی از بهترین کلاس­های دوره آموزش طراحی گرافیک متعلق به خارج از ساختار آموزشی این رشته است. به خاطرات خود در دانشگاه هنر که باز می­گردم، از اساتید سایر رشته­های هنری بسیار آموختم. تصور اینکه یک رشته به تنهایی می­تواند رشد کند راه پیشرفت را می­بندد. این اتفاق در مشهد باعث شده که رشته گرافیک الکن بماند و رشته­هایی چون معماری به طور کاذب دچار رشد شوند. آموزش هنر (و سایر علوم)  همچون چرخه زیست محیطی است که اگر هر یک از عوامل منقرض شوند، جلوی پیشرفت بقیه گرفته می­شود. و در نهایت این نقیصه منتهی می­شود به رشته­هایی که «همه کاره و هیچ کاره»اند .

 

تلاش

بدون شک تلاش نشانه شکوه یک حرفه است، بنابراین اگر مردم گاهی به دشواری و اهمیت طراحی گرافیک شک می­کنند ، بهتر است این را در خودمان جستجو کنیم، شاید ما طراحان آن طور که باید برای حل مسئله، برای تحصیل، جستجو و پیشرفت تلاش نکرده­ایم. گرافیک حرفه­ای است که شواهد تلاش آن را در زمان صرف شده برای خلق اثر نمی­توان جستجو کرد و آنچه که منجر به خلق اثر می­شود رابطه ای مستمر بین کار و زندگی است. مادامی که خودمان را به سرعت راضی کنیم و دستاویز کارهای آماده شویم نمی­توانیم دیدگاه مثبتی را از سوی مردم انتظار داشته باشیم.

 

 

 مدرک

جامعه ما دچار تضاد پیچیده­ای به نام «مدرک» و «بی­مدرکی» است. پیچیده از این سبب که در حرفه ما مدرک نمی­تواند ملاک باشد، چون بسیاری از افراد با استعداد با اصرار خانواده در رشته دیگری تحصیل کرده­اند اما پس از سالها توانسته­اند خود را دریابند و بسیار هم موفق عمل کرده­اند. از سویی دیگر بسیاری از دانشجویان به بهانه مدرک گرایی و عدم توانایی در رشته­های دیگر، وارد رشته گرافیک شده­اند و اصالتی در این حرفه ندارند. بسیاری از مراکز آموزشی و گاه دولتی دسته دوم را معتبر می­شمارند و آن دسته از مستعدانی را که مدرک نامربوط دارند جذب نمی­کنند. اما پیچیدگی چالش هنوز ادامه دارد… در رده­های بالا مدرک هنری بی­ارزش است و افرادی که لایق نیستند و سررشته­ای از هنر ندارند یک شبه مدیر می­شوند و بدون ممیزی موسسات آموزشی و مراکز تبلیغاتی تاسیس می­کنند. آیا به این موضوع فکر کرده­ایدکه چرا هیچ گاه مدیران ارشاد، مراکز هنری و دانشگاه­های هنر، مدرک تحصیلی «هنر» ندارند، اما وزیر بهداشت به یقین پزشک است! ممیزی تنها آنجایی عمل می­کند که جوانان نخبه را حذف کند و آن جایی که باید فیلتر قوی­تری برای جذب دانشجوی گرافیک داشته باشد عمل نمی­کند .

 

تعرفه

فرهنگ قیمت­گذاری و تعهد به تعرفه بسیار در پیشبرد این حرفه موثر است. در مشهد تفاوت قیمت طراحی نشانه از 50 هزار تومان تا 5 میلیون تومان است. مخاطب این اختلاف زیاد را نمی­تواند درک کند و البته که حق دارد، چون سندی عینی برای ارزش­گذاری نمی­بیند، حال آن که در حِرَف و رشته­های دیگر این مسیر بسیار هموارتر است. در این میان «انجمن طراحان گرافیک ایران» می­تواند نقش بسیار موثری ایفا کند.  ناگفته نماند که در شهری همچون مشهد به دلیل نداشتن شعبه­ای صنفی از سوی انجمن این مسئله حادتر است. اغلب  اوقات ضربه اصلی در درون حرفه ماست  تا در بیرون آن .

 

زندگی

در آخر مایلم بزرگترین چالش طراحی گرافیک را جدایی کار را از زندگی بدانم. این شیوه شاید برای یک کارمند بانک و یا هزاران شغل دیگر صدق کند، اما برای گرافیک و سایر رشته ­ای دیزاین؛ خیر .گرافیک دنیای «خلق» است ، دنیای «زادن چیزهای نو»، و اگر این نباشد حرف بزرگی برای گفتن نخواهد داشت .

برای «نو» بودن باید «خود» بود چون خداوند مغز انسان را «تازه به تازه» خلق نموده است. برای خود بودن باید با کار زندگی کرد و با زندگی کار کرد. تکرار می­کنم که «کار» با خود «ثروت» را نیز به همراه خواهد آورد، هرچند کم. اولویت قرار دادن ثروت، اصالت کار را تحت الشعاع  قرار داده و آن را به حاشیه می­برد .این است که طراحان واقعی گرافیک در یک کلام عاشق­اند و حرفه خود را با دنیا عوض نمی­کنند.

 

 

گفتگویی از سعید بابایی