به کجا چنین شتابان؟
چندروز پیش به همراه فرماندار مشهد و جمعی دیگر برای بازدید و تهیه گزارش، عازم مناطق زلزله زده بخش رضویه شدیم. خوشبختانه همه چیز خوب پیش می رود و روند ساخت و سازها رضایت بخش است. تکنولوژی در ساخت خانه های جدید، شمایلی مدرن و شهری و امن به این روستاها می بخشد و تقریبا دیگر خبری از خانه های قدیمی و روستایی نخواهد بود. اما نکته ای که بیشتر از هرچیز دیگری به چشم من آمد چند بشقاب ماهواره بود که کابل آن راه خود را به چادرهای زلزله زدگان باز کرده بود.
دسترسی آسان و آزاد به دنیای اطلاعات و رسانه های جهان، حق تمام افراد جامعه است و اتفاقا باید برای این اتفاق تلاش بیشتری کرد. اما اینکه خانه ت فروریخته باشد و چندمتر آنطرف تر تو زیر سقف برزنتی یک چادر محو تماشای فلان شبکه باشی یا در اتاق کوچک خانه ای 50 60 متری که ستون هایش به تازگی بر ویرانه های قبلی پا گرفته است تلویزیون 42 اینچ و ساعت قدی 2 متری باشد درحالیکه پول تکمیل ساختمان و خرید لوازم ضروری زندگی را نداری اسمش می شود تغییر سبک زندگی آن هم در جهت منفی.
جای خالی زیرساخت های فرهنگی و اقتصادی و حرکت روستا بعنوان تولیدکننده اصلی بخش کشاورزی و دامپروری بطرف مصرف گرایی، خطری بزرگ و جدی است که بیخ گوش ما حس می شود و مسئولان باید چشمانشان را روی این موضوع باز کنند.
تغییر سبک زندگی می تواند خود را در قالب آسیب های اجتماعی نیز نشان دهد.
آیا تقلید از زندگی شهری اینقدر مهم و جذاب است؟ آیا الگوی مناسبی برای زندگی محسوب می شود؟ آیا قسمت عظیمی از حفظ آداب و رسوم و سنت های ارزشمند و کهن بر دوش روستاییان نیست؟
اینها سوالاتی است که باید هرچه سریعتر پاسخی مناسب برای آنها پیدا کرد.
تغییر سبک زندگی در روستا آسیب جبران ناپذیری به کشور وارد خواهد کرد. لطفا این هشدار را جدی بگیرید.
یادداشتی از صادق شیخی