بعد از من زجر نکشی
معلوم نیست که چند بار به خودکشی فکر کرده بود، اما قطعا روزهای زیادی باید به این موضوع فکر کنی که جسارت انجام آن در تو به وجود آمده باشد. اما احتمالا هرکس دیگری که به جای او بود، کمی به آینده زندگی مشترکش فکر میکرد. همیشه مشکلات با زدن تیر خلاص توی سرت حل نمیشود.
معلوم نیست که به تیتر فردای روزنامهها و اخبار فکر کرده بود یا نه؛ اینکه اصلا حرف یا فکر مردم مهم است یا خیر؟ به سمت خیابان چمن راه افتاد اما قرار نبود خیلی معمولی به دیدن همسرش برود و این آخرین بار بود که او را میدید. ماشینش را جلوی در خانه آنها پارک کرد، گلولههای داخل تفنگ را چک کرد و از ماشین پیاده شد. با انگشت یک دست زنگ خانه را زد و با انگشتهای دست دیگرش تفنگش را لمس کرد. وارد خانه شد، پیش از این شلیک گلوله را بارها تمرین کرده بود اما هدفش برقراری نظم عمومی و آرامش بود. این بار به خاطر خودخواهی خودش قرار بود شلیک کند، سوژههای او نزدیکترین افراد به او بودند. اسلحه را به روی همسرش کشید و بعد پدر و مادر همسرش را نشانه گرفت. بدنهای نیمهجان را با همان حال ول کرد و حالا مصممتر شده بود که به زندگی خودش پایان بدهد. کمی بعد صدای آمبولانس در چمن پیچید. خبر با سرعت همان گلولههای در فضای مجازی پیچید و زندگی او و همسرش برای همیشه به پایان رسیده بود. پلیس علت بروز این حادثه را اختلافات خانوادگی مطرح کرد اما علت واقعی وقوع این قتل خانوادگی همچنان مورد بررسی ماموران پلیس است.
مدت زیادی نیست که خبرهای قتل خانوادگی در شهرهای مختلف به گوش میرسد اما بررسی این کنشها ملزم به تحقیقات گسترده است. جامعهشناسها معتقدند که وقوع قتلهای خانوادگی در اثر جنون آنی است؛ یعنی پس از اینکه آستانه خشونت به میزان زیادی بالا میرود فرد در اثر جنون آنی مرتکب قتل میشود. اما اگر نظر یک روانشناس را بپرسید، قطعا به شما میگوید که این اتفاقها در اثر عدم تعادل روانی یا افسردگی حاد است و عدهای هم معتقدند که ژن خوب و ژن بد باعث به وجود آمدن سرخوردگیها و تحقیرهای اجتماعی میشود و در نهایت یکی خودش و تمام عزیزانش را به قتل میرساند. چرخ و فلک آسیبهای اجتماعی سر خیلیها را گیج کرده و آنقدر گیج و منگ شدهاند که در یک آن، پا روی تمام خاطرات خوب، ارزشهای زندگی و چارچوب اخلاق میگذارند و راضی به مرگ تکتک عزیزان خود میشوند.
زندگی تمام نشده فقط کمی آستانه صبر و تحمل عمومی پایین آمده، کمی چاشنی مشکلات مالی و اقتصادی امان خیلیها را بُریده و کمی هم کمتوانی در کنترل خشم باعث بروز این حوادث میشود.
آمار رسمی برای تحقیق در دست نیست
دکتر جعفر شاهرخی با اشاره به این موضوع که قتلهای خانوادگی یکی از مهمترین کنشهای انسانی است که ما به آن نپرداختهایم، گفت: اطلاعات رسمی تا الان مانع از این بوده که تحقیقات جامعی در این زمینه داشته باشیم و بتوانیم به ریشه و علل بروز این حوادث برسیم.
این جامعهشناس افزود: آدمهای این دوره زمانه با نسلهای قبلی خود فرق دارند و زندگی آنان به مراتب پیچیدهتر از زندگی والدینشان است. قطعا زندگی در این دوره زمانه از پیچیدگیهای خاصی و عمیقی برخوردار است و نمیتوان به مردم گفت که اطلاعات خود را محدود و بسته نگهدارید. نمیتوانیم به مردم بگوییم از آنطرف شهر بیخبر باش و نبین؛ به هرحال تمام ما در دهکده جهانی زندگی میکنیم و با گسترش فضاهای اجتماعی و رسانه آگاهیها به همین نسبت افزایش یافته است. دقیقا به دلیل همین اطلاعات و آگاهیها گاهی دچار پارادوکس میشوند که این تناقضها حس درگیری را افزایش میدهد و میل به خشونتها و جنایتها به همین نسبت بیشتر میشود.
آموزشها کافی نیست
شاهرخی در ادامه بیان کرد: همین پیچیدگیهای زندگی امروز، ما را با اختلال شخصیت بیشتر آشنا میکند و متاسفانه ما آموزشهای لازم را ندیدهایم. از سطوح مختلف آموزشی از مدرسه تا دانشگاه حقیقتا به ما یاد ندادهاند چطور مذاکره کنیم و تفاهم داشته باشیم. چیز زیادی از اصول منطقی زندگی کردن را نمیدانیم و مهارت زندگی کردن را از کودکی نیاموختیم و در همه حال با حس رقابت و مسابقه پیش رفتیم. تحمل شکست خوردن در زندگی را نداریم و همیشه فکر میکنیم باید در تمام برهههای زندگی بَرنده باشیم. کافی نبودن آموزشها باعث بروز اختلالات شخصیتی میشود.
همه مشکلات فردی و عدم آموزش مناسب به کنار، تمامی مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز میتواند به این موضوع دامن بزند. ورود تکنولوژی جدید بدون آموزشهای قبلی یکی دیگر از دلایل بروز مشکلات فردی و خانوادگی است. شاید تمامی روابط منجر به خشونت در خانواده به دلیل درست استفاده نکردن از فضای مجازی است. همچنین روابط فرازناشویی و خیانت به دلیل روابط آزاد و غیرمجاز است که تمام این مسائل گاهی منجر به اتفاقات ناگواری میشود.
خشونت، خشونت میآورد
شاهرخی با اشاره به تعدد عوامل خشونت خاطرنشان کرد: عوامل مختلفی هستند که دست به دست هم میدهند که خشونتهای خانگی، نزاع و قتلهای خانوادگی اتفاق بیافتد. همچنین میل به خودکشی در افراد و اینکه یک فرد در طول زندگی خود چندبار در مراحل بحرانی به “خودکشی و دیگرکشی” فکر کرده است در بروز این اتفاق موثر است.
نمیتوان آرزو داشت که در دنیای مدرن امروز به سادگی و سالمی زندگی پدران و مادران خود زندگی کنیم. نمیتوانیم در جادههای قدیمی با ماشینهای جدید برانیم. همه چیز در این دوره زمانه تغییر کرده از ساختار زندگی زناشویی گرفته تا سایر ارتباط اجتماعی و خانوادگی ما، همچنین سطح تحصیلات و آگاهیهای عمومی بالا رفته و در مقابل همه این موضوعات توقعات زنان و مردان ما نیز بالا رفته است.
نهادهای حمایتی نداریم
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: ما در رفع مشکلاتمان ناتوان هستیم و بازوی کمکی از بیرون نداریم. افراد و نهادهای حمایت کننده در کشور ما بسیار ضعیف عمل میکنند. متاسفانه باید گفت عموم مردم اطلاعی از ساز و کار نهادهای حمایتی ندارند و حتی نمیدانند شماره اورژانس اجتماعی چند است؟ البته فقدان نهادهای کمککننده و NGOها به شدت احساس میشود. ما نسبت به سایر کشورها در این زمینه عملکرد ضعیفی داریم. دسترسی به همین نهادهای حمایت از افراد آسیبدیده هم مشکل است و باید سهولت دسترسی به این مراکز نیز وجود داشته باشد.
پاسخ به چند سوال همچنان کنگ و سر بسته است؛ آنهم این موضوع که چرا یک فرد تصمیم به کشتن عزیزان خود میگیرد و قدرتی برای انجام این کار پیدا میکند؟ چطور یک نفر میتواند برای زندگی کردن و زندگی نکردن همسر، فرزندان و پدر و مادرخود تصمیم بگیرد؟ پیام ارتکاب به قتلهای خانوادگی که پس از آن قاتل دست به خودکشی میزند چیست؟ چه کسی مسئول رسیدگی به این حوادث است؟ آموزش و تربیت کجای کار ناتوان عمل کرده؟ یا اینکه چرا قبل از اینکه بتوانیم مشکلاتمان را با حرف زدن حل کنیم وارد اقدام میشویم ؛ آنهم از نوع دلخراش؟
گزارشی از نیلوفر اقبال