اشکانیان و ضرورت تشکیل یک حکومت ملی
یک پژوهشگر تاریخ گفت: تاسیس سلسله اشکانیان به دست ارشک ناشی از نبود یک حکومت بومی بعد از هخامنشیان بود.
کورش صالحی در خصوص چگونگی تاسیس سلسله اشکانیان و آثار به جا مانده از این سلسله اظهار کرد: در کوران رویدادها و حوادثی که پس از سلسله هخامنشیان بوجود آمده بود، نبود یک حکومت بومی احساس میشد و وجود حکومت هخامنشی برای مردم فلات ایران این حس را بوجود آورده بود که می توان با ایجاد یک همبستگی غیر ایدئولوژیک مفهومی شبیه ملیت را بوجود آورد.
وی ادامه داد: هخامنشیان توانسته بودند یک هویت تازه را برای مردم فلات ایران تعریف کنند. همان گونه که استاد لطفی در یکی از دروس خود درباره آتش زدن تخت جمشید توسط اسکندر اشاره کرد که برپایی بناهایی مانند تخت جمشید میتوانست به یادآورنده آن شکوه و هویت باشد، از این رو آتش گرفت که این خاطرات تاریخی نتواند به بازسازی چنین شکوهی بینجامد.
این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: این سخن از جهات گوناگون درست مینمایاند؛ چرا که حتی تا به امروز تاثیرات عمیق فرهنگی در برانگیختن یک خودآگاهی سیاسی را می توان حس و مشاهده کرد. از این رو نسب نامههایی برای انتساب به حکومتهای بزرگ در طول تاریخ وجود داشته است؛ چنانکه اشکانیان و ساسانیان خود را منتصب به هخامنشیان کرده و خود را جانشین آنها معرفی میکردند.
صالحی خاطرنشان کرد: ساخته شدن یک مفهوم هویتی خیلی پیشتر تقریبا زمانی که قبایل ایرانی بر ضد امپراتوری آشورگرد هم آمدند و تلاش کردند با ایجاد یک همبستگی قومیتی گرد دیااکو جمع شوند ، دیده میشد؛ حسی که منافع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی را به وضوح در آن قابل مشاهده بود؛ اما این مفاهیم با سقوط هخامنشیان و تسلط قومی بیگانه برای مدت چند دهه پخته تر شد؛ به صورتی که کاملا مفهوم بیگانه و اجنبی را می توان از لابه لای کارکردهای شاهان اشکانی مشاهده کرد. این مفاهیم را با تشکیل حکومت اشکانی و درگیریهای سیاسی نظامی با رومیها و دیگر همسایگان نیز می توان مشاهده کرد.
وی افزود: مرکز ایران و به ویژه پارس به سختی در برابر سلطه بیگانگان ایستادگی میکردند و ایالت پارس حاضر به قبول استیلای سلوکیها نبود. در این میان خراسان یا پرثوه، چنان که کتیبههای داریوش آن را ثبت کردهاند، پس از حدود 70 سال استیلای مقدونیها و یونانیها علم طغیان را بر افراشتند و ارشک به همراه برادرش تیرداد و بی گمان برای استقرار یک حاکمیت بومی دست به کوششهای در خوری زدند که منجر به تاسیس و تشکیل حکومت اشکانیان شد.
این پژوهشگر ادامه داد: ارشک پس از خود برادرش را به جانشینی خود برگزید و به همگان نشان داد که حفظ و گسترش آنچه بدست آورده است مهم تر از هر چیز دیگری برای اوست؛ او که تقریبا با هیچ امکانات قابل توجهی توانست، ضربات خرد کننده ای به سلوکیها وارد کند.
صالحی اضافه کرد: با این که منابع،آگاهیهای بسیار اندکی در این باره به ما میدهند اما به سامان رسیدن تحرکات نظامی ارشک برای برپایی حکومت مستقل از سلوکیها، نشان میدهد که استعداد نظامی او قابل توجه است. در این میان باید وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حاکم بر این دوره را نیز لحاظ کرد که سبب واکنشهای متفاوتی در این زمینه شد.
این پژوهشگر تاریخ عنوان کرد: بیرون راندن یک عنصر خارجی میتوانست یک عامل مهم تلقی شود با این که تفاوت ساختاری فرهنگی میان حاکمان و مردم ایران بسیار بود. این تفاوت ساختاری می توانست به طور طبیعی در اقشار گوناگون واکنش های متفاوتی را بر انگیزد. یکی از این اقشار که ما در منابع دوره های بعد ناخشنودی آن ها را شاهد هستیم ، موبدان زرتشتی بودند؛ خود این عامل می توانست خیلی سریعتر از این سبب شود تا واکنشهای جدی تری را بر ضد هیات حاکمه سلوکی که به لحاظ باور مذهبی و فرهنگی کاملا متفاوت بودند، برانگیزد.
صالحی افزود: صد دروازه به عنوان یکی ازمراکز سیاسی سلوکی در میانه راه ابریشم در نزدیکی دامغان کنونی، در شرق خراسان و در بخش غربی ری در میان دو خاندان بزرگ ایرانی قرار داشت که به میزان قابل توجهی میتوانست احساسات قومی، فرهنگی و به شکلی ملی آنها را تحریک کند تا بر ضد سلوکیان قیام کنند.
این پژوهشگر تاکید کرد: آثار معنوی مانند کتاب و…در این دوره وضعیت اسفبارتری داشتند. به عنوان مثال با ورود اعراب بسیاری از کتابها در آتش سوخت و در دورههای بعدی مانند حمله مغول چنین بلایی سر کتابخانههاآمد. پس موضوع غریبی نیست اگر ما از حدود دو هزار سال پیش آثار قابل توجه معنوی و مادی چندانی نداشته باشیم.
منبع: ایسنا