از «دیـد وبازدیـد» تا «سنگی بر گوری»
هفتمین جلسه نشست ادبی شبی با بزرگان داستان با محوریت نقد و بررسی آثار جلالآلاحمد در حوزه هنری خراسان رضوی برگزار شد. این نشست با همکاری حوزه هنری و انجمن ادبیات داستانی «دریچه» با مدیریت دکتر نعیمه ترکمننیا برگزار شد و حسین عباسزاده به عنوان مجری – کارشناس اجرای جلسه را برعهده داشت.
زندگینامه یک نویسنده
جلال آلاحمد متولد 11 آذر 1302 تهران بود. وی پسر عموی آیت الله طالقانی و اصالتا اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بود. پس از اتمام دوران دبستان، پدرش به او اجازه تحصیل در دبیرستان را نداد، اما او تسلیم خواست پدر نشد. در کلاسهای شبانه دارالفنون به دور از چشم پدر ثبت نام کرد. پس از اتمام تحصیل و اخذ مدرک دیپلم در سال 1322 وارد دانشسرای عالی تهران شد و در رشته ادبیات فارسی فارغ التحصیل گشت. نخستین مجموعه داستان خود بنام «دید و بازدید» را در همین دوران منتشر کرد. شاید مهمترین ویژگی ادبی آل احمد نثر او بود. نثری فشرده و موجز و در عین حال عصبی و پرخاشگر که نمونههای خوب آن را در سفرنامههای او مثل «خسی در میقات» و یا داستان «سنگی برگوری» میتوان دید.
داستانهای جلال آل احمد
در این نشست تخصصی مسیح عطایی به بررسی ویژگی داستانهای جلال پرداخت. او با نگاهی به سه داستان «گلدستهها و فلک» که راوی این داستان اول شخص است و جلال در این داستان طرز تفکرات و سطح زندگی آن زمان را بازگو میکند، داشت. وی گفت: داستان با ایهام شروع میشود. گلدستهها و فلک که اینطور میتوان تعبیر کرد. گلدستهها نماد مذهب و فلک که هم به معنای آسمان و هم به عنوان وسیله تنبیه است. مهمترین ویژگی داستان درون مایه قوی و چندلایهای بودن آن است و اینکه برای رسیدن به هر محدودیتی نیاز به ریسک و پذیرش خطر دست زد. داستان دوم «سه تار» که با راوی سوم شخص روایت میشود. درون مایه داستان فقر فرهنگی جامعه و تقابل دو قشر از جامعه را نشان میدهد. یکی نماینده آزادیخواهی و روشنفکر و هنرمند در جامعه هست و نفر مقابل نماد تعصب و تفکر بدون مطالعه و سختگیر است. جلال در این داستان حس همزاد پنداری در مخاطب را بیدار میکند. داستان سوم «بچه مردم» است که جلال در این داستان به طور بیرحمانهای چهره فقر فرهنگی و اجتماعی و نظام مرد سالاری آن دوره را به نمایش میگذارد. راوی اول شخص است و داستان از زبان یک مادر نقل میشود. اعتراضی که جلال در این داستان دارد براساس فقر فرهنگی جامعه آن دوران بوده است.
از آرمان گرایی تا انفعال
درقسمت بعدی برنامه نسرین رجبپور به بررسی مهمترین رمان آلاحمد پرداخت و گفت: «مدیر مدرسه» داستان معلمی است که از سروکلهزدن با بچهها خسته شده و میخواهد بعنوان مدیر به استراحت بپردازد. برای این کار با رشوه مدیریت مدرسهای دورافتاده را صاحب میشود اما سرانجام با دیدن اوضاع و مشکلات آنجا و نیز تبعیضها بین شاگردان سرانجام استعفا میدهد.
شخصیت داستان فردی منزه طلب است که میخواهد از فساد دوری کند و در هر محیطی که وارد میشود میخواهد تغییراتی ایجاد کند. او در پایان رمان، خود را فردی بازنده و سرخورده میبیند. نثر این داستان ساده و عامیانه است. مدیر مدرسه شرحی است از مسیری که مدیر از آرمانگرایی به تسلیم میرسد.
اوج ایجاز در «سنگی بر گور»
در ادامه رئوفه باقری رمان دیگری از آلاحمد را با نام «سنگی برگوری» بررسی کرد. وی این داستان را با 2700 کلمه در اوج ایجاز و زیبایی یک رمان کوتاه میداند که یک داستان درونگرا است. راوی و همسرش فرزندی ندارند و همین باعث مسائل و مشکلاتی در این راستا میشود. این داستان به گونهای زندگی خود جلال و سیمین را روایت میکند.
در بخش مهمان دکتر نعیمه ترکمننیا نگاه جامعی به داستان «لاک صورتی» داشت. وی در شروع صحبتهای خود علت انتخاب این داستان را علاقه سیمین به این داستان و همچنین خواندن و بررسی داستانی متفاوت اعلام کرد. سپس خلاصهای از داستان را بیان و به بررسی آن پرداخت. ترکمننیا این داستان را در کنار داستانهای دیگری که جلال در مورد زنان نوشته بود قرار داد و اشتراک آنها را در اسارت زنان در چهارچوب سنتی مرد سالاری و ظلم، باور به خرافات و نادانی دانست که در بیشتر داستانها زنان نتوانستند در پایان داستان قدم از آن چارچوب بیرون بگذارند. همچنین وی تمام آثار جلال از اولین اثر او بنام «دید و بازدید» تا آخر با دورهها و نقاط عطف زندگی جلال و دغدغهها و فعالیتهای او بررسی کرد.