پابرهنههای فراموش شده!
حاشیهشهر در شرایطی تبدیل به زخمی کهنه در بدنه کلان شهرهای ما شدهاست که رهبر معظم انقلاب بارها در خصوص رسیدگی به این بخش مهم و مردم شریف تاکید داشتهاند اما متاسفانه در طول ادوار گذشته دولتها و شهرداریهای ما آنچنان که باید نتوانستهاند در التیام این زخم موفق باشند. بارها همایشها، سخرانیها و برنامههای متنوعی برای بهبود وضعیت حاشیهنشینی برگزار شده اما کماکان ما شاهد روند رو به افزایش حاشیه کلان شهرها هستیم.
نشست گفتمان شهری با محوریت «حاشیهنشینی و فقر شهری» با حضور پژوهشگران حوزه اقتصاد شهری، عصر پنجشنبه در پژوهشکده ثامن مشهد برگزار شد. در این نشست که با سخنرانی کمال اطهاری و محمد شیخی و ایراد نظر چند تن از پژوهشگران حوزه اقتصاد شهری همراه بود در حوزه حاشیه نشینی و معضلات و راهحلهای این موضوع بحث و تبادل نظر شد.
حاشیهنشینی تله فقر فضایی است
کمال اطهاری، پژوهشگر حوزه اقتصاد شهری در این نشست اظهار کرد: ما نیاز داریم که گفتگوی جدید را جایگزین گفتگوی رایج در ایران کنیم. ما در گذشته جامعهای داشتیم که همواره دستور از بالا دریافت میشده و همیشه پروژهها بر برنامه توسعه اولویت داشته و چندان مردم در نظر گرفته نمیشدند.
وی در ادامه به تعریف تله فضایی پرداخت و گفت: فضای شهر تجلی روابط اقتصادی و اجتماعی حاکم است نه تجلی فکر مشاورها و تصمیم گیرندهها؛ و راه اساسی برای سامان دادن به این فضا افزایش دانش ماست و این گفتمانها و شناخت تلههای فضایی به این موضوع کمک میکند. فضا تجلی روابط اقتصادی، اجتماعی و زمینهساز آنهاست؛ همچون زبان که تجلی اندیشه و زمینهساز آن است. تله فضایی به شرایط جغرافیای معینی گفته میشود که روابط اجتماعی، اقصادی و سیاسی ویژهای را بازتولید میکند. آنچه در دور حرم میبینیم یک تله فضایی است.
اطهاری عنوان کرد: تله فقر فضایی مکانی است که سرمایهٔ جغرافیایی آن به دلایل کالبدی، طبیعی، مالی، اجتماعی و انسانی ضعیف و دچار فقر شدید است. در تله فقر فضایی که حاشیهنشینی از نمونههای آن است، فقر بازتولید میشود. تلهٔ فقر فضایی از جاهای دورافتاده و دارای استعداد کمِ طبیعی یا ارتباطی تا مراکز شهری کشورهای بیشترتوسعهیافته، تا بافتهای فرسوده و سکونتگاههای غیر رسمی درونی و پیرامونی شهرهای کشورهای کمترتوسعهیافته میتواند بهوجود آید. کمبود حملونقل عمومی، ازدیاد بیکاری، پایینآمدن سطح تحصیلات و مهارت باعث تشدید بزهکاری و تله فضایی فقر میشود. ما در کشور انوع تلههای فضایی را داریم؛ به عنوان مثال سیستان و بلوچستان تله فضایی فقر و عسلویه تله فضایی رشد اقتصادی است.
وی با بیان اینکه تله اقتصاد نامولد یا شهریشدن رانت در تهران و مازندران وجود دارد، خاطرنشان کرد: گفته بودند که در مازندران صنعت نیاید تا محیطزیست آلوده نشود، اما در حال حاضر، دریا در دسترس مردم نیست و محیط زیست به شدت آلوده است. رانت هم بازتولید میشود. رشد جمعیت مازندران یکدرصد است و از نظر بیکاری زنان تحصیلکرده رتبه بالایی در کشور دارد، درحالیکه در این استان یکی از بیشترین مشارکتهای زنان در اقتصاد جامعه را داشتیم یا طرح مسکن مهر یک تلهٔ فقر برنامهای است که بدتر از سکونتگاههای غیررسمی است. در سکونتگاههای غیررسمی سرمایه اجتماعی موجود دفاع میکند و بر آنها نظارت اجتماعی وجود دارد، اما در مسکن مهر نظارت اجتماعی وجود نداشت.
اقتصاد دانش بنیان راه حل معضل گسترش مسکن نامتعارف است
پژوهشگر حوزه اقتصاد شهری ابراز کرد: تلههای فضایی در ایران بر اثر شهروندزدایی جغرافیایی، شهروندزدایی کمدرآمدها، نقص و کژکارکردی نهادی در برنامههای توسعه و بهویژه مسکن و شهرسازی، نبود رابطه همافزای سیاست اجتماعی با رشد اقتصادی، حاکمیت اقتصاد رانتی، بورژوازی فرومایه و نبود مشارکت دموکراتیک شکل گرفته است. طبق تحقیقاتی که در سال 90، انجام دادهایم بیش از 50 درصد از افرادی که در پیرامون تهران زندگی میکنند کم درآمد هستند. این یعنی تله فضایی فقر! در کرج اکثریت متوسط هستند و پیرامون کرج 68 درصد کم درآمد هستند و تله فضایی فقر پیرامون تهران هرروز بدتر میشود. بین سالهای 89 تا 93 که دوره از دست دادن شغل در مجموعه شهری تهران است کارگاههای صنعتی پیرامون تهران یعنی صنایع کوچک و متوسط از بین رفتهاند اما صنایع رانتی مثل پراید از بین نرفتهاند .در نتیجه وضع بدتر شده، تله فقر بیشتر میشود، بزهکاری بیشتر شده و منطقه ناامن میشود در نتیجه سرمایه به آنجا نمیرود. در سال 1355 در کشور مسکن نامتعارف 5 درصد بوده است، در حال حاضر، مسکن نامتعارف در برخی شهرها 20 الی 30 درصد جمعیت شهری است و تنها راه نجات از این معضل اقتصاد دانش بنیان است.
وی تصریح کرد: در شرایط کنونی باید مبنای گفتگوی ما این باشد که بتوانیم نهادسازی داشته باشیم و برای اینکه بدانیم کژکارکردی نهادی چیست، لازم است تعاریف نهادها را به معنای واقعی بشناسیم. نهادها قوانین بازی در جامعه هستند. قیودی هستند وضع شده از جانب نوع بشر که روابط متقابل انسانها را شکل میدهند که برنامهریزی فضایی یکی از آنهاست؛ درنتیجه، نهادها ساختارمندشدن انگیزههای نهفته در مبادلات بشر میشوند؛ چه این مبادلات سیاسی باشند، چه اقتصادی و چه اجتماعی. نهادها راهنمای کنش متقابل و پایدار انسانها هستند و میتوانند رسمی یا غیر رسمی باشند و باید تکنولوژی اجتماعی و… آن را بشناسیم و مدل مشخصی داشته باشیم. نهادسازی مراتبی دارد و به سلسه مراتب نهادسازی «زیرساخت نرم» میگویند که بر «زیرساخت سخت» مقدم است. تاریخ معاصر ما پس از رضاشاه زیرساخت سخت را هدف گرفته است؛ بهطور مثال، راهآهن ساخته شد. زیرساخت نرم چون رانت را تهدید میکند، کسی سراغ آن نمیرود. در مسیر زیرساخت نرم ریلگذاری انجام نشده است.
اطهاری با اشاره به اینکه اگر دستگاه منسجم و خلاق ذهنی و مورد توافق نزد مدیران وجود نداشته باشد، از ابتدا کژراههای به وجود میآید که دخالتهای ناروای دولتها، رانتجویی و سوءظن نهادینه در جامعه را تشدید میکند، تاکید کرد: این شرایط در نهایت به کژکارکردی نهادی یا نهادهای ناقص میانجامد. به جای اینکه بگویند اقتصاد کلانشهرها خودکفا شوند، گفتهاند شهرداری کلانشهرها خودکفا بشنوند. این فرمان یکشبه میآید، بدون اینکه نهادی ساخته شده باشد. باید گفته میشد برنامه داریم برای اینکه کلانشهرها خودکفا شوند تا شهرداری آنها بتوانند درآمد خودکفا داشته باشند. اگر این موضوع اتفاق نیفتد مجبور است رانت بگیرد و نئوفئودالیسم شود.
لایحه درآمد پایدار یک لایحه نئوفئودالی است
پژوهشگر حوزه اقتصاد شهری لایحه درآمد پایدار را یک لایحه نئوفئودالی دانست و به بیان علت آن پرداخت: زیرا لایحه داده شده که چطور عوارض گرفته شود. شهر در سرمایهداری محل تولید ثروت است، اما این محل تولید ثروت را ابتدا باید مشخص کنیم که چطوری شهر دارای اقتصاد پایدار شود و سپس درآمد پایدار گرفت؛ وگرنه مثل هرفئودال دیگری میشود که فرمان میدهد من اینگونه عوارض میگیرم. درآمد پایدار شهری یک واژه نئوفئودالی است.
وی افزود: نهادهای کژکارکرد تله فضایی و حاشیهنشینی اطراف حرم را شکل داده است. باید افرادی که رانتی بودهاند کنار بروند. برنامه ششم توسعه رشد اقتصادی 8 درصدی میخواهد؛ یعنی باید در کلانشهرها رشد اقتصادی 12 درصدی وجود داشته باشد؛ زیرا کلانشهرها 60 درصد اقتصاد کشور را دارند و محل اصلی اقتصاد دانشبنیان هستند. اگر این کار صورت نگیرد، شهر دارای درآمد پایدار نخواهد شد و اقتصاد کشور نابود میشود. باید وارد اقتصاد دانشبنیان شویم که اقتصاد مقاوتی هم هست.
اطهاری اقتصاد در حال حاضر ما را برونزا و دروننگر اعلام کرد و ادامه داد: درونزاست زیرا از نفت است و بروننگر است چون شعار است. باید یک اقصاد درونزا و بروننگر پیدا کنیم، یعنی اقتصاد ما رقابتی و درونزا باشد. برای این موضوع کلانشهرها محل اصلی هستند. دولت چه کاری برای این موضوع میخواهد انجام دهد؟ اگر بناست هر شهری خودش کار انجام دهد، پس درآمد نفت را به شهرها بدهد
وی عنوان کرد: اکنون به دلیل کژکارکردیها دچار شهریشدن رانت هستیم؛ بهطور مثال، از تولید ساختمان که 6 درصد ارزشافزوده شهر است، 80 درصد درآمد شهرداری را بهدست میآوریم و این موضوع شهر را نابود میکند. برای اینکه پروژههای پراکنده موضعی را سامان دهیم، باید محیط نوآوری تشکیل شود. یعنی کل یک کلانشهر برای اقتصاد دانشبنیان بازآفرینی شود. این موضوع باید هدف شورای شهر باشد. یک برنامهٔ جامع باید تمام پروژهها را پیوند دهد تا اقتصاد پایدار به دست آید و شهرداری خودکفا شود.
این پژوهشگر اقتصاد شهری خاطرنشان کرد: جرالد میر، اقتصاددان بزرگ و باتجربه توسعه میگوید، بیش از هر عامل دیگری نقص دانش است که مانعی فراگیر بر سر راه توسعه بهشمار میرود. این موضوع در مورد ایران به شدت صادق است. اینکه میگویند بلا یا نفرین منابع از همینجا میآید چون دانش وجود ندارد بلای منابع یعنی نفتِ فراوان معکوس میشود. نفت، دانش را از سر آدمها میپراند. میلیر میگوید «گرچه آفرینش ایدهها شرط ضروری توسعه است ولی شرط کافی نیست»، بنابراین اگر این نهادسازیهای لازم صورت نگیرد، معکوس و بدتر میشود. این اتفاق بهشدت در ایران راه افتاده و نوگویی جای نوآوری و کپیکردن جای خلاقیت را گرفته است.
حاشیه نشینان اقشار شریف و مردم نجیبی هستند
محمد شیخی، پژوهشگر برنامهریزی شهری در ادامه این گفتمان اظهار کرد: عجیب است پس از گفتوگویی که سالها در خصوص حاشیهنشینی انجام شده، اما بهعنوان یکی از پنج آسیب در کنار اعتیاد، فحشا، ایدز و… قرار میگیرد و با ادبیات حدود دهه پنجاه مطرح میشود. در اصل هنگامی که درخصوص حاشیهنشینی بحث میشود، گمان میکنم به ادبیات دهه 50 اشاره دارد؛ یعنی زمانی که اقشار کمدرآمد در اثر رشد شتابان شهرنشینی و شهر، در اشکالی از حاشیهنشینی از بطن شهر خارج و در مکانی اقامت میکردند و این پدیده بهعنوان حاشیهنشینی تعریف میشود. آیا تحول پدیده حاشیهنشینی تا سالهای دهه 90 باعث نمیشود بازاندیشی در رابطه با این مفهوم داشته باشیم؟ آیا بهطور مثال، هنوز به زندگیکردن در مناطق مطهری و چمران مشهد میتوان حاشیهنشینی گفت؟ این مکانها چه از نظر کالبدی و چه از نظر جمعیتی، تبدیل به سکونتگاه و بخش مهمی از شهر شدهاند. باید در مفهوم حاشیهنشینی بازاندیشی داشته باشیم. پایاننامهٔ من در سال 80، سعی کرد پیچیدگی مفهوم حاشیهنشینی را نشان دهد.
وی ادامه داد: در آن پایاننامه و همچنین در تجارب بعدی، به این نتیجه رسیدم که این پدیده، یک پدیده واحد است اما مخرج مشترکهایی دارد که رشد سریع جمعیت و کالبد از جمله آنهاست. حاشیه شهرها در یک دورهٔ 5 تا 10 ساله نرخ رشدهای بالایی را تجربه میکنند و سپس این رشد افت میکند. دارای سند رسمی نیستند و این موضوع مبنای تفکیک آنها از بافت فرسوده شهری قرار میگیرد. برنامهدار نیستند، طرح و نقشه برای اجرا نداشتهاند. ساکنان حاشیه شهر از دیگر بافتهای شهر متفاوت هستند، اگر در بافتهای فرسوده هنوز بومیهای بیشتری داریم اما در سکونت گاههای غیر رسمی افراد بومی کمتری وجود دارد.
شیخی با بیان اینکه این موضوعات باعث شده حاشیهنشینان از قیود رسمی آزاد شده باشند و مکانیزم رشد را داشته باشند، عنوان کرد: در حاشیهنشینی با یک پدیده واحد مواجه نیستیم، بلکه انواع ساخت و بافت با پیچیدگیهای کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داریم که گونههای خاص مقابله را می طلبند و مواجهه با آنها کار راحتی نیست. در حاشیهٔ شهرها جرایم و آسیبها، سازمانیافته و پنهان است، اما خیلی نمیتوان آسیبهای اجتماعی را فقط مختص به این مناطق دانست. همچنین برخلاف عدهای که میگویند در حاشیه شهرها آسیبی وجود ندارد، باید گفت حاشیه شهرها درجهای از آسیبها را شامل میشوند؛ زیرا اقشار کمدرآمد، گروههای مجرم اجتماعی و افرادی که حاشیه شهر را بهعنوان پناه تلقی میکنند، در این مناطق بیشتر هستند؛ در نتیجه حاشیه شهر درجهای از آسیبها را بیشتر از دیگر جاها در خود میپذیرند؛ اما نباید آن را اطلاق عام به حاشیهنشینان کرد. آنها اقشار شریف و مردم نجیبی هستند که جرم اصلی آنها کمی درآمد و گرفتارشدن در تله فقر است.
وی تصریح کرد: متاسفانه نگاهی که امروز پس از گذشت سالها حاکم است، میتواند به برخورد دفعی و ریشهکنی حاشیهنشینی منجر شود. چطور میتوان فکر کرد که حاشیهنشینان مشهد که 30 درصد جمعیت این شهر را تشکیل می دهند، آسیب هستند و باید آنها را دفع کرد؟ جمعیت زیاد ساکنان حاشیه شهر حاکی از این است که آنها بخش مهمی از مسأله مسکن را حل کردهاند؛ برنامهریزی رسمی کشور نتوانسته این کار را انجام دهد و در معادلات خود حاشیهنشینان را به حساب نیاورده است. حاشیهنشینان از معادلات برنامهریزی رسمی کشور کنار گذاشته شدهاند؛ مگر اینها همان پابرهنههایی نیستند که پایه انقلاب بودند؟ بنابراین خود آنها راه حلی پیدا و مسکن خود را تأمین کردهاند.
حاشیه شهرها پتانسیل آشوبهای شهری را دارند
این پژوهشگر برنامهریزی شهری با تاکید به اینکه امروز بخش مهمی از موجودی مسکن ما حاشیه شهر است، ابرز کرد: اگر فکر میکنیم میتوانیم با تخریب و نابودی آنها آسیب را حل کنیم، تصور خامی است. اتفاقی که اوایل دهه 70 در مشهد، اسلامشهر، شیراز و… افتاد، به ما گفت حاشیه شهرها پتانسیل آشوبهای شهری را دارند. همانطور که در بسیاری کشورهای سرمایهداری ممکن است این آسیب وجود داشته باشد، برای ماهم وجود دارد. حاشیهنشینی از یک جهت به حل نسبی مسأله مسکن پاسخ داده و از یک جهت بستری برای آشوبهای شهری در آینده خواهد بود. اگر برای این موضوع فکری نکنیم میتواند در آینده بسیار آسیبزا باشد و مشکلات جدی ایحاد کند. شاید همین مسأله بود که مدیران و نهادهای مربوطه را به این فکر انداخت که باید فکری کرد. پس از آن آشوبهاست که هم طرحهای منطقه شهری ایجاد شده و هم روی اسکان غیررسمی کارهای بیشتری انجام دادهایم.
وی درخصوص اینکه چطور میتوان گذار آسیب به راهحل را در مسأله حاشیهنشینی داشته باشیم، گفت: باید این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. خود حاشیهنشینان ظرفیتها و استعدادهایی دارند که با شناخت و سازماندادن آنها و همچنین توانمندسازی، میتوانیم حاشیهنشینان را به سامان برسانیم. باید بپذیریم که حاشیهنشینان بخشی از جامعه شهری و مردمان ما هستند. آنها را باید به رسمیت بشناسیم. حاشیهنشینان مخزن رأی هستند، در انقلاب شرکت کردهاند و درمجموع، قشر تعیینکنندهای هستند. البته همراه با به رسمیتشناختن حاشیهنشینان باید کنترل و مهار آنها هم انجام شود تا این به رسمیتشناختن منجر به بازتولید حاشیهنشینی نشود. توانمندسازی، نهادسازی، ظرفیتسازی، تأمین خدمات و زیرساختها و ارتقاء ظرفیت مسکن حاشیهنشینان باید در دستور کار قرار بگیرد.
حاشیهنشینی پدیدهای است که در مراحل گذار شهری بهوجود میآید
شیخی ادامه داد: خیلی از نظرات حاشیهنشینی را آسیب میبینند و میگویند حاشیهنشینی پدیدهای است که در مراحل گذار شهری بهوجود میآید و بهتدریج حل میشود، اما گر بخواهند برای آن راهحل بهکار ببرند، پاکسازی و ریشهکنکردن حاشیهنشینان را راه حل میدانند. آنها میگویند با پاکسازی حاشیهنشینی میتوان چهره شهر را زیباتر کرد. ردپای این تفکر را در یکی از طرحهای جامعی که بر روی آن کار میکردم، پیدا کردم. ظرات اقتصاد سیاسی، ریشهٔ پیدایش سکونتگاههای حاشیه شهر را بهخوبی تبیین میکند. برخی نظام سرمایهداری و مکانیزمهای آگاه و ناآگاه آن را در شکلگیری حاشیه شهر موثر میدانند، اما راه حلی نمیدهند؛ درحالیکه هنگام فکرکردن درخصوص حاشیهنشینان، اصلیترین نتیجهای که میتوان گرفت، این است که با نابودی نظام سرمایهداری و دگرگونی اساسی بنیادها میتوان کاری انجام داد. در غیر این صورت به نظر میآید تمام راه حلهای اصلاحی و ترمیمیای که بهکار میروند، درمان موقتی هستند.
وی با بیان اینکه اصلیترین مسألهای که درمورد حتی مشهد مطرح است، آمایش منطقهای است، افزود: تعادلهای منطقهای، توازن شهری و روستایی و حتی بین شهری وجود ندارد. بهطور مثال: فاصله بین مشهد تا سبزوار، نیشابور، تربت و… زیاد است. تمرکز شدید امکانات در مشهد جاذبهای را ایجاد میکند که باعث ایجاد نرخ رشد بالایی میشود .ما طرح آمایش و برنامههای منطقهای داریم، اما براساس آنها چه میکنیم و اقدامات اجرایی را چگونه بر اساس آنها سازماندهی میکنیم؟ این طرحها باید به برنامههای توسعه شهری و محلی جهت بدهند، اما آیا واقعاً این کار انجام میشود؟ باید سامانههای آمایشی منطقهای را فعال کنیم و ترتیبات نهادی را برای آن به خوبی تدارک ببینیم. در خصوص مشهد طرحهای آمایشی داشتهایم، اما به دلیل اینکه آن ترتیبات نهادی درست نبوده و در مدیریت توسعه منطقهای مشکل داشتهایم، خیلی نتوانستهایم از آنها استفاده کنیم و شهرهای جدید همچون گلبهار نتوانستهاند با تمام ظرفیت کار کنند؛ درحالیکه میتوانستند بخشی از بار جمعیتی را بر دوش بکشند.
حاشیه نشینان از مسئولان مطالبه دارند
وی در ادامه اظهار کرد: پتانسیلهای شهری مشهد در سالهای اخیر تقویت شده و جذب جمعیت داشته است، اما به این دلیل که برای این پتانسیلها بهخوبی برنامه نداشتهایم، جمعیتی که جذب شده به حاشیه رفته و حاشیهنشینی گسترده به حجم یک میلیون نفر به وجود آمده است. ما همیشه فکر میکنیم حاشیهنشینان فقط مسأله مسکن دارند، درحالیکه اینگونه نیست و آنها در بسیاری مواقع درخصوص مهارتهای پایه، سواد و… مشکل دارند. ارتقای مهارتهای پایه، سطح دانش و سواد و… در این مناطق باید انجام شود.
شیخی گفت: در دو دههٔ گذشته، درخصوص حاشیهنشینی اقدامات مؤثری در کشور انجام شده است. شاید 20 سال گذشته، این مقبولیت در خصوص حاشیهنشینان وجود نداشت که آنها جزئی از جمعیت شهر هستند و باید برایشان فکری کرد. طی این مدت برنامهها و طرحهای متعددی در خصوص سکونتگاههای غیررسمی تهیه شده است. همچنین تسهیلگری در بافت فرسوده و سکونتگاههای غیررسمی آغاز شده که برای بهسازی محیط بسیار کمککننده بوده استو هم اکنون نیز گفتمان خوبی بین ساکنان سکونتگاههای غیررسمی و ما طراحان و برنامهریزان ایجاد شده است. حاشیهنشینان به حقوق خود آگاهی پیدا کره و تشکلهایی ایجاد کردهاند. آنها از مسولان مطالبه دارند.
سرویس در شهر «صبح امروز»