1

«منجی در صبح نمناک»

«این را از طرف من بده بهش. یک وقتی عصای من بود. و امروز… یادگار من است. به او بگو، بگو وقتی این را دست می‌گیرد، یاد من باشد، یاد موهای من، که پایش سفید شد. بگو این قلم نیست؛ وصیت من است، تاریخچة همة رنج‌های من، که پیش او امانت می‌گذارم. و او برای حفظ حرمتش باید مثل من، مثل شمع، آب بشود و قطره قطره با خون بنویسد. و طوری بنویسد که زندگی می‌کند؛ وگرنه امانت مرا لکه‌دار کرده».

قهرمان نمایش شایگان در نمایش نامه «منجی در صبح نمناک» درام نویسی است که بیکار شده است اما بیکار نمی‌نشیند و از صبح می‌نویسد…

نمایش‌نامه «منجی در صبح نمناک» نوشته استاد اکبر رادی (زاده ۱۰ مهر ۱۳۱۸ در رشت – درگذشته ۵ دی ۱۳۸۶ در تهران) نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس پیشرو ایرانی با تلخیص و بازنگری حمیده بانو عنقا و با مقدمه  دکتر عطاالله کوپال را نشر قطره در 224صفحه رهسپار بازار کتاب کرده است.

 

 

جواد لگزیان