در توصیف انواع مخاطب
اگر نگوییم به تعداد مخاطبان اثر هنری، رویارویی و مواجهه گوناگون وجود دارد، دستکم میتوانیم مهمترین مواجههها را در برابر اثر هنری به این شکل دستهبندی کنیم:
الف: گروهی سعی میکنند چیزی نفهمند و بگذرند و بروند دنبال کارشان؛ انگار که دیواری سیمانی دیدهاند و یا صدای بوق آمبولانس! شاید در برابر دیوار سیمانی و بوق آمبولانس واکنشی هرچند خرد نشان دهند ولی در برابر اثر هنری، هیچ! (اهالی انکار)
ب: گروهی سعی میکنند چیزی بفهمند. برای نمونه به فرم اثر دقت میکنند. یا به پیام اثر (محتوا). اینها تااندازهای با هنر هنرمند همراهی میکنند و بهرهای که دلخواه خودشان است را از اثر هنری برداشت میکنند. (مومنان نیمه کاره)
ج: گروهی سعی میکنند بیهیچ قضاوتی، خود را در برابر اثر هنری قرار دهند. بگذارند بهجای اینکه آنها درباره اثر، نظرِ هنری بدهند، اثر، با آنها سخن بگوید. خودشان را به هنر هنرمند میسپارند و گوش میسپارند به موسیقی و چشم میدهند به نقاشی و میشنوند ترانه را و به همین قیاس در برابر هر اثر هنری ترسیمی، نمایشی و تعاملی دیگر. (ذوب در هنر)
د: گروهی با اینکه دوست دارند با هنر هنرمند پیوندی برقرار کنند اما به این موفقیت نمیرسند! ازجمله عوامل این نفهمیدن، ماندن در گونههای قدیمی و (گاهی حتی آثار فاخری) است که پیش از این دیدهاند و دیگر هیچ! اینان هنر را صرفاً در چارچوب همان چیزهایی که دیده و یا شنیدهاند میدانند و نمیتوانند ذهن و نظر خود را از دیدههای پیشین ولو برای زمانی کوتاه رها کنند و با اثر نو روبرو شوند. اینان بیاختیار عناصر هنری جدید را با آنچه پیش از آن –احتمالا وقتی جوان بودند و حوصله هنر را داشتند- دیده و شنیدهاند مقایسه میکنند و اگر سازش و مشابهتی پیدا کنند از هنر جدید بهواسطه آن همسانی و نه به خاطر صرف اثر هنری جدید، لذت میبرند؛ و گاهی جمله مأیوسکنندهای میگویند، مانند: «چه قدر اینجای شعرش یا فرم نقاشیاش مثل فلان اثر معروف بود و برای همین قشنگ بود». رویاروییای که داد هنرمند را از دیده نشدن و یا دیده شدنش در سایه هنرمندی دیگر درمیآورد! گاه با صدا و بیصدا! (دوستداران موزه)
مواجهههای دیگری مثل مواجههٔ سازنده، مواجههٔ انتقادی، مواجههٔ تخریبی و… هم وجود دارد که در جای خود قابلتوجه هستند.
فرنود فغفور مغربی