خراسانی سرودن در زمان ما
شصت و یکمین جلسه از سلسله جلسات نقد کتاب حوزه هنری خراسان که با مدیریت محمدکاظم کاظمی شاعر افغانستانی برگزار شد، به بررسی یک مجموعه شعر تازه منتشر شده از یوسف بینا، نویسنده، شاعر، روزنامه نگار و منتقد ادبی، با عنوان «ریمیا» اختصاص یافت.
در این جلسه ابتدا یوسف بینا گفت: همان طور که میدانید این اولین مجموعه شعری است که به چاپ رساندهام و در این جلسه برخلاف جلسات قبل که در مقام منتقد حضور داشتم، آمدهام تا نقدهای دیگران را بشنوم و از آن استفاده کنم. در طول تمام این جلسات شاید بیشتر از هر کسی صحبت کردهام اما این بار آمدهام بشنوم. در مجموع معتقدم که شاید باید نقدپذیر باشد و غیر از آن رشد نخواهد کرد.
محصول سلیقه شاعر
در ادامه رضا سرسالاری، شاعر و منتقد حاضر در این جلسه گفت: یوسف بینا همیشه نقدهای خوبی داشت و امروز قرار است که کتاب او نقد شود. قبل از هر چیز دوستی با یوسف بینا برای من افتخار است اما در نقد این کتاب باید بگویم شعر او را خوب میشناسم و برای این کتاب غیر از تکریم و تمجید و تعظیم چیزی ندارم. زبان پرورده در این کتاب را با یک تورق معمولی میشود به راحتی فهمید. زبان شعر زبانی سوادمند و بسیار منحصر به فرد خود شاعر است که فکر میکنم کمتر کسی در این سن به چنین زبان پروردهای رسیده باشد که بیشک حاصل سالها مطالعه او است. یوسف بینا همه جای ادبیات کار کرده است و شهادت میدهم که در نقد دقیق است و متون را به خوبی خوانده است و همه جای ادبیات کار کرده است و این زبان از او بعید نیست. اما در مجموع به نظرم این کتاب برآیند توانایی یوسف بینا نیست و مطابق سلیقه او است. میشود گفت که باید زبان به روزتری برای اشعار داشت اما این انتخاب خود اوست و اگر با او صحبت هم بکنید با همین زبان با شما سخن میگوید.
سرسالاری ادامه داد: زبان اشعار بسیار فُرمیک است و از ظرفیتهای زبان به خوبی در کار استفاده شده است اما یوسف به من گفت «اگر آمدی از این کار تعریف نکن» پس من باید در مقام منتقد باشم. اگر این کتاب را ورق بزنید 155 مولفه جمع در آن وجود دارد. گزارههای جمع، نهادههای جمع و افعال جمع، کلماتی مانند مارپرستان، حاشاکنندگان، افشاکنندگان، تماشاکنندگان و… که اگر با معیارهای امروز که هر غزل حدود پنج بیت است حساب کنیم، 200 بیت میشود و 155 مولفه جمع در آن وجود دارد و تقریبا هر بیت و مصراع یک مولفه جمع دارد. در این فضا به نظرم شعر با این همه مولفه جمع تکلیف خودش را معلوم نمیکند و ما نمیفهمیم این اتفاقهای جمع بالاخره چه طرف حسابی دارد. این مولفهها سبب میشود شعر مسئولیت حرفی که میزند را به عهده نگیرد. در این شرایط شعر ابهام زیادی دارد.
وی تأکید کرد: وقتی تولدی رخ میدهد خوشحالیم که تولد خوب و شایستهای رخ میدهد و وسط این همه کتاب بدی که به چاپ میرسد کتاب شعری از یک نویسنده و شاعر کاربلد میخوانیم.
سردرگمی یک انتقاد!
در ادامه این جلسه، سید ابوطالب مظفری در مقام منتقد دوم به جایگاه رفت و چنین گفت: به نظر من شعرهای جناب بینا همان طور که گفته شد از نظر زبانی چند ویژگی دارد که در روزگار ما خوب است. اول اینکه زبان آن اُفت و خیز ندارد، شفاف است و در آن با ابهام و تردیدهای آزاردهنده مواجه نیستیم. اینها انتظاری است که از ادیبی چون او میرود. تزاحم خیال هم در شعرهای او دیده نمیشود.
مظفری در نقد این مجموعه شعر گفت: در جایی از کتاب آمده است «یلی از اسب افتاده است، جمع راهیان تنهاست/ خدایا راه بیراه است و رستاخیز رفتنهاست» در واقع رابطه مصرعها خوب نیست. به نظر نوعی سهلانگاری در تصویرسازی وجود دارد چون وقتی یک یل از اسب بیفتد دلیل نمیشود که جمع راهیان تنها باشد. در بیت بعد میگوید: «کدامین من مرا میآورد آنجا که میباید» در اینجا نوعی واجآرایی دیده میشود اما این از آن دست واجآراییهایی نیست که به زیبایی کلام ختم شود و از آن نوعهایی است که به تنافر حروف نزدیکتر است. از این موارد در شعرهای دیگر این مجموعه هم دیده میشود.
او تأکید کرد: در جایی از شعر «دستِ اذان» آماده است که خیلی رسانا نیست. گاهی در شعر خیالهای خوبی دیده میشود. در صفحه 75 غزلی هست که میگوید: مهتاب خونآلود اگر تا بیکران باشد، شاید کمی با درد من همداستان باشد/ جز پوزخند نابههنگاهی نخواهد بود، ماهی که در شبهای سرد پادگان باشد» اگر بیت دوم را با اول مقایسه کنید خواهید دید که مصرعهای بیت اول چندان با هم ارتباط ندارند و معادله خوبی بینشان ایجاد نمیشود اما در بیت دوم به خوبی ارتباط را میبینیم.
این منتقد ادبی افزود: از نظر درونمایه خوشبختانه «انتقاد» محتوای اصلی است و در آن از این شاخه به آن شاخهپریدن خبری نیست. پس دغدغه شاعر انتقاد است و تکلیف شاعر مشخص است اما اینکه نوک تیز این پیکان به کجا متوجه است کمی ابهام وجود دارد و در این انتقادها پراکندگی میبینیم. شاعر موضع دارد و انتقاد دارد اما سمت و سوی این انتقاد به کدام جبهه اجتماعی نقد وارد میکند خیلی مشخص نیست.
ترکیبی از سبکهای شعری
در پایان این جلسه، علیرضا سپاهی لائین، شاعر و منتقد به نقد و بررسی این مجموعه کتاب پرداخت و گفت: یوسف سالها است که شعر میگوید و شاعر خوبی هم هست اما شعرهایش را دیر چاپ میکند که دلایل مختلفی دارد. در اولین نظر به این کتاب متأسفانه طراحی جلد را نپسندیدم هر چند با معنای نام کتاب همراه است. «ریمیا» تا جایی که میدانم واژهای قدیمی است که به شعبده اشاره دارد اما به این فکر میکردم که طراحی جلد این کتاب میتوانست مفهوم را خیلی بهتر به تصویر بکشد. عناصری که در طراحی جلد میبینیم خیلی درشت هستند در حالی که در فضای شعر ما بیشتر دنبال ریزهکاریها هستیم.
او در رابطه با محتوای کتاب گفت: این آرزو به دلم ماند که یک ایراد تایپی و ویراستاری از آن بگیرم که میسر نشد. چند بار این مجموعه اشعار را خواندم و هیچ ایرادی از این حیث ندیدم که نشان از قابلیت شاعر در ویراستاری دارد. مجموعه اشعاری که در این کتاب میبینیم در حوزه مضامین ماندگار است که تاریخ مصرف ندارد. وقتی در کلیت کار را بررسی میکنم نمره آن بالای 75 از 100 است. یکی از مولفههای این ساختار یا متن این است که دو یا سه سبک شعری شناخته شده ادبیات فارسی را به هم نزدیک کرده است. مقداری از تغزل سبک عراقی در آن هست، مقداری از تصویر و تفلسف و تجسم سبک هندی دارد و گاه از فخامت زبان سبک خراسانی در آن دیده میشود که برقرار کردن ارتباط میان آنها کار سادهای نیست. این مولفهها در مجموع شعر را خواندنیتر و ماندگارتر میکند.
سپاهی لائین در نقد این مجموعه شعر گفت: چیزهایی در این مجموعه دیدم که از یوسف بینا انتظار آن را نداشتم. مفاهیمی مثل رفیق و نارفیق در شعرها دیده میشود که نمیدانیم درد آنها چیست. اضافه بر این برایم جالب است که شاعر در این مجموعه از تمام توان قافیهها استفاده نمیکند و شعر را تا جایی که خودش تشخیص داده، ادامه میدهد و خیلی دقیق از قافیهها استفاده میکند و آنها را به درستی در شعر میچیند.
این جلسه با شعرخوانی شاعران به پایان رسید و نسخههایی از کتاب نقد شده در اختیار حضار قرار گرفت.
گزارشی از نوید موسوی