چطور میشود از ظرفیتهای گردشگری استفاده کرد؟
روستایی با سه هزار سال قدمت در دامنههای رشته کوه بینالود به ویرانهای بیرونق و در آستانه نابودی تبدیل شده است. هر سال عدهای از باقیماندههای این روستا که از پس هزارها سال به یادگار مانده خارج میشوند و این بافت قدیمی را تنهاتر و تنهاتر و تنها برای کوههای بینالود باقی میگذارند!…
فقدان گازکشی، دور بودن از شهر و نداشتن حداقلی از امکانات زندگی در فصلی که سرمای زمستان بینالود به اینجا حمله میکند اصلیترین دلیل مهاجرت از این روستای دیرینه است.
آنچه کنگ به عنوان ماسوله خراسان دارد کوچههای تو در تو و زیبا، درها و پنجرههای چوبی، دیوارهای کاهگلی و سقفهایی فلزی است که در سکوت و خلوت روزهای زمستانی با ما سخن میگوید و حکایت از بیتوجهی مسئولان به این روستای دیدنی دارد. بخشهای مهمی از روستا در حال ویرانی است و بازسازی آنها برای ساکنینی که همگی در جای دیگری منزل کردهاند توجیهی ندارد.
پرسشی به ذهن متبادر میشود، سازمان میراث فرهنگی کجاست؟ میراث فرهنگی کجاست؟
آیا نمیشود با یک جشنواره ملی و میهنی باری دیگر نام این روستای گوشهگیر و ناشناخته را زنده کرد؟
آیا کنگ با سه هزار سال پیشینه، با طبیعتی بکر و دستنخورده، با خانههایی که بر دامنههای شمالی پرشیب بینالود ساخته شده ظرفیتی برای یک جاذبه گردشگری ندارد؟
بعد از یک گشت و گذار کوتاه و نیم ساعته در این روستا به راحتی میشود لحظههایی ناب و خاطرهانگیز از یک جشنواره ملی را متصور شد که در آن ضمن معرفی این روستای تاریخی، هنرمندان و مردم به جشن در کوچهها، خانهها و اتاقهای این روستا بپردازند! میشود تصور کرد پیر و جوان، کودک و بزرگسال و زن و مرد در کوچههایی بازسازی شده و زیبا ضمن زنده کردن فرهنگ زندگی روستایی از زیباییهای ناب این روستا لذت ببرند.
برگزاری یک جشنواره ملی در این روستا به راحتی میتواند زمینهساز توسعه اقتصادی باشد و ضمن اشتغال برای مردمان این منطقه با جذب پژوهشگران و جهانگردان اثراتی تعیینکننده در توسعه روستایی بگذارد. شاید بهتر باشد به جای شعار دادن برای توسعه روستایی به کنگ در همین نزدیکی خودمان آمد و با ابتداییترین کارها در بازسازی این روستا اقدام کرد.
روستاها برای قرنها اولین خانههای ما بودند؛ آنها هرگز ما را تنها نگذاشتهاند؛ بهتر است ما نیز امروز…
نوید موسوی
روزنامهنگار