«هیژده شعر» زیر ذرهبین 6 منتقد
شصتمین جلسه نقد و پژوهش شعر در حوزه هنری خراسان رضوی با نقد کتاب «هیژده شعر» اثر ابوافضل حسینی با اجرای قاسم رفیعا و محمدکاظم کاظمی در حضور منتقدین و مخاطبان این هنر برگزار شد.
دکتر ابوالفضل حسینی، شاعر، منتقد، مدرس داستان نویس و پژوهشگر ادبی با انتشار دو مجموعه شعر به نامهای «در ابتدای افتادن یک لیوان» در سال 91 و مجموعه دوم به نام «هیژده شعر» در سال 95 اقدام به چاپ کتاب کرد.
طبق روال همیشه در ابتدا مولف در باب انتشار کتاب خود توضیحاتی داد و جلسه این طور آغاز شد. این شاعر در صحبتهای خود ضمن ابراز خرسندی از حضور شاعران و منتقدین و شعردوستان، به خوانش منظومه «ساتور» پرداخت و در پایان از مسئولین و منتقدین و برگزار کنندههای این جلسه مراتب قدردانی را به عمل آورد. وی افزود: در کتاب افتادن یک لیوان به جنبههای زبان و با نگاه به فرمالیست پرداخته شده اما این مجموعه حاصل تجربههای جدید من به شمار میرود.
از هر انگشت، یک هنر!
اولین منتقد، صادق ایزدی گنابادی بود و صحبتهای خود را اینچنین شروع کرد: از سال 82 آقای حسینی را که دانشجوی داروسازی دانشگاه کرمان بود میشناسم و من تنها میتوانم مولف این اثر را در یک جمله معرفی کنم که قطعا آن جمله متفاوت بودن است. در واقع ابوالفضل حسینی مصداق کامل ضربالمثلی است که از هر انگشت او هنری میبارد. در مورد کتاب باید بگویم که من در مقام نقد این مجموعه نیستم چرا که برای نقد باید دریافت کاملی از اثر داشت و من این دریافت را ندارم. بنابراین روی چیستی اثر صحبت میکنم. این کتاب با فهم و دریافت مخاطب در ارتباط است. درواقع در ارتباط با نقد باید با احتیاط سخن گفت و به قطعیت نمیشود پافشاری کرد. مهمترین ویژگی این کتاب اجرای برجسته زبان و استفاده کامل و جامع از قابلیتهای زبانی است. شاعر در این اثر از صنایع لفظی و موازنه و قافیه سازی و حتی عروض استفاده میکند تا متن خود را به شعریت برساند و این موضوع در صدر است.
ایزدی تأکید کرد: از دیگر ویژگیها استفاده از کلمات بومی و محلی است که از آنها به شکل روایت بومی و رسمی استفاده میکند. ایشان دلالتهای خارج از شعر را در شعر پنهان و خودش را از آنها دور میکند و در نهایت هنجارگریزیها و منطق شعری که در این اشعار وجود دارد منطقی است که در سطح اتفاق نمیافتد و ممکن است با مخاطب ارتباط برقرار نکند.
تکیه بر گویش گنابادی
منتقد دوم علیرضا جهانشاهی سخنان خود را با مقدمهای از کتاب یدالله رویایی شروع و در ادامه اینگونه بیان کرد: محور اصلی این مجموعه مربوط به رویکرد زبان و ظرفیتهای آن است. درواقع پیشنهادی جذاب و خردمندانه در پیش روی شعر است. در واقع شاعر با تکیه بر شهود نیما سبک خود را میسازد.
جهانشاهی ادامه داد: به عبارتی بیمعناترین ریزپردازندههای زبان که حروف اضافه هستند میتوانند در کلیت نقش مهمی ایفا کنند. در عموم شعرهای این مجموعه «را» مفعولی حذف شده و باعث میشود جملات و اتفاقات به سرعت انجام پذیرد. در گویش گنابادی تا حدی این حذف اتفاق میافتد اما جدا از گویش بومی هم این اتفاق در جملات میافتد و من با همه دخل و تصرفهای صورت گرفته موافق نیستم. گاهی بهتر است در مرحله اول زیبایی اتفاق بیافتد و کشفهای زبانی در مرحلههای بعدی باشد. او با مهندسی جملاتش اولین جملهای که به ذهنش میرسد را نمینویسد و با اندیشیدن به انواع جملات، اتفاقات شگرفی به وجود میآورد. موضوع بعدی این است که در کتاب او همه جملهها در یک راستاست و اتفاق جدیدی نمیافتد. هرچند که این دگردیسیها در زبان، مربوط به او نیست و ارتباط با استراتژی منتخب او دارد.
وی افزود: طرح جلد کتاب هم گویای منظومهٔ ساتور است و به نوعی تصویری واقعگرایانه است. وی در پایان اذعان داشت: این کتاب یک جعبه یا پک محسوب میشود و از کلیت مجموعه همزمان باید لذت برد.
مدرنیسم عقیم میشود
منتقد سوم خسرو نوربخش از پیشکسوتان عرصه ادبیات و نقد بود و سخنان خود را چنین آغاز کرد: برای نقد یک اثر باید خود اثر را پذیرفت و برای پذیرش هم باید دیده شاعر شد و از چشم او به پیرامون نگریست. اولین نکته در این کتاب تجربهٔ مدرنیسم است که همزمان با خلق یک اثر تعریف میشود و تعریف خاصی ندارد. در این مجموعه فرم شکل کمتری دارد و آلیاژهای زبانی در ساختار و گویش معناستیز است و معناگریز نیست. این مجموعه در حالیکه خوانشپذیری و زیبایی دارد، در عین حال باعث عقیم شدن مدرنیسم میشود. مولف در دورهای به سر میبرد که شعر منقرض شده و تمام زیباییهایی که در این دریچه وجود داشته به شاعر انتقال یافته است .درواقع اثر هنری اثری است که در لحظه زندگی کند و زبان ارتباطیای داشته باشد که بدون درنظر گرفتن گذشته آینده باشد. موضوع بعدی سطح آثار است که از متوسط شروع میشود و اثر خاص آنچنانی نداریم. در پایان گرافیک هنری در واقع کشف و شهود است و کشف درک عاشقانه و شهود درک اشیاست و در انتها همیشه غریزه قابل اعتمادتر از نبوغ است.
رد پای پسامدرنیته
منتقد چهارم مهدی آخرتی بود که از دیدگاههای مختلف و نمونههای مصداقی به زوایای نقد این اثر پرداخت و اینچنین ادامه داد: با شیوههای رایج که در رابطه با فرم آثار بحث میشود، نمیتوان به نقد این کتاب نزدیک شد. درواقع این شعرها گفتمان رایج در روزگار ما نیست و نوعی خاص محسوب میشود. ساختگراها بر این باورند که تاریخ قطعه قطعه است و اگر قرار باشد برخلاف این جهت حرکت کنیم، ممکن است به دست فراموشی سپرده شویم و کسی که با این شیوهٔ دیگرگونه عمل میکند باید پذیرای این هم باشد. به بیانی متانت در تجرد هم مهم است و این کاری بود که شاعرهای نسل اول شعر معاصر انجام میدادند.
آخرتی گفت: نقطه ضعف این آثار در دید کلی را میتوان اینگونه بیان کرد که چطور میتوانیم از یک دوره نظری عبور نکرده باشیم و شعری با این عنوان تولید کنیم؟ نکتهٔ بعدی در رابطه با این مجموعه این است که اگر قرار باشد این کتاب به خارج از خراسان برود قطعا مشکلاتی به همراه خواهد داشت. چرا که در دید ابتدایی هم باعث اشاعهٔ فضل شده و هم مخاطب غیربومی برای معانی مدام باید به انتهای کتاب مراجعه کند.
او تأکید کرد: مولف در مواردی جابجاییهای نحوی دارد که به عبارتی شمشیری دولبه است و من به داوری نمینشینم چون این جابجاییها نوعی امضای شخصی شاعر محسوب میشود. در بحث هنر گزینهای با عنوان تماس از طریق رسانهها با مخاطب وجود دارد که برای آن یک اثر موفق باید با مخاطب ارتباط برقرار کند. و اما چند نکته خوب در این کتاب این است که در حرکتهای بیانی زبانی با متانت عمل شده و بین گفتمان و مخاطب و شاعر حلقهای به وجود آورده است. در ارتباط با این مجموعه حائز اهمیت است که بدانیم نمیتوانیم مختصات سبکی را به شکل بارزی ببینیم و به گفتهٔ مایکوفسکی تکنیکی درشعر خوب است که واضح نباشد و کشف و شهود را به دنبال داشته باشد. در واقع آزادی در ترکیبات را پسامدرن به ما میدهد و این مجموعه گفتمان آزادی لذتبخشی دارد. از دیگر ویژگیهای این کتاب ایجاز با ترکیبسازی هایی است که به زایش بیانی منجر میشود. در پایان این کتاب شنیداری نیست و دیداری است چرا که باید بین دریافت و متن تاخیر بیافتد تا ساختارهای بیانی و زبانی را پیدا کنیم.
معناگریزی و پیام ستیزی
منتقد آخر محمد باقر کلاهی اهری نیز گفت: بحث شعر مدرن در ایران بحثی طولانیست که به اتفاقاتی که در تاریخ افتاده برمیگردد . در واقع نوعی مردمگرایی از دوره مشروطیت شروع شده بود و شاعران شعر را در حد فهم مردم بیان میکردند و و شعر تا حد مقاله نزول کرد. اما نخبگان میدانستند که در دل این حرکت پوپولیستی بیماری ایجاد میشود که ادبیات را به تدریج از بین میبرد و اینگونه معناگریزی آغاز شد و هر نوع پیامی از دایره فهم حذف میشد و در نهایت پیام ستیزی منجر به پیام گریزی شد و در این میان کسانی هم چون صادق هدایت و دهخدا سعی کردند از زبان محاوره بهره گیرند. کتاب «هیژده شعر» در واقع سعی میکند که در فضای بومی ورود کند و این اتقاق اقلیمی را ایجاد میکند .
پس از استاد کلاهی اهری ، علی عربی به سخنرانی کوتاهی پرداخت. وی گفت: من به این اتفاق که شعر را با ذهنیت کلاسیک نقد میکنیم معترضم. چرا که شاعر در این کتاب نگاهی نو دارد و ما در این کتاب با یک اتوپیا برخورد داریم و از آنجایی که ذهن مخاطب از پی بردن به این نگاه دور است فقط ایرادهای دستوری آن را میبیند و با این نگاه ما نمیتوانیم به دیدگاه اصلی شعر برسیم.
این جلسه با صحبتهای مولف اثر و تشکر او از حضور شاعرین، منتقدین و شعر دوستان به پایان رسید.
گزارشی از مهناز اصغری