ضرورت استفاده از مجازاتهای جايگزين حبس برای كودكان
از ديرباز استفاده از مجازاتهاي سالب آزادي يا حبس در مورد اطفال و نوجوانان، منتقدان زيادي داشته است. زيرا اين افراد اصولا زندان را روش بدي براي مقابله با جرم ميدانند. اسناد بينالمللي حقوق كودك نيز در مورد زنداني كردن كودكان، دو نكته را مطرح ميكنند؛ اول اينكه حبس و محروميت از آزادي كودك(چه بازداشت چه حبس) بايد به عنوان آخرين راه چاره باشد و اگر كودك با تذكر و مجازاتهاي جايگزين، مانند خدمات اجتماعي و جزاي نقدي متنبه ميشود، نبايد از مجازات سالب آزادي استفاده شود.
نكته دوم اينكه اگر ناگزير شديم در مورد كودك (فرد زير 18 سال) از مجازات حبس استفاده كنيم، كوتاهترين زمان ممكن را براي وي درنظر بگيريم. براي مثال اگر كودكي با 10 روز نگهداري در كانون، متنبه و اصلاح ميشود، نبايد يك سال وي را در زندان نگهداري كرد.
اصولا در مورد مجازات سالب آزادي بايد گفت، زندان از معدود روشهايي براي تنبيه فرد است كه در اختيار داريم و به عبارت بهتر هرچند كه مجازات زندان روش مثبتي براي تنبيه كردن مجرمان نيست اما اين سوال مطرح است كه در صورتي كه فردي مرتكب تخلفي شد، اگر وي را به زندان نفرستيم، چگونه بايد اين فرد را تنبيه كرد؟ اينجاست كه منتقدان زندان نيز پاسخي براي اين سوال ندارند و در نهايت نيز بايد گفت هيچ جامعهاي نتوانسته با زندان مقابله و آن را حذف كند .
لازم به ذكر است كه اولين زندانها نيز در جهان اسلام توسط حضرت علي(ع) ساخته شد و ايشان اعتقاد داشتند كه زندان هم براي جامعه و خود فرد مفيد است و هم اينكه باعث خضوع و خشوع فرد ميشود. البته زندانهايي كه توسط حضرت علي(ع) ساخته شدند، مانند زندانهاي امروزي نبودند و اصولا نگهبان نداشتند.اما به طور كلي بايد گفت هرچند ميتوان انتقاداتي را به شيوه نگهداري افراد در زندان يا كانونهاي اصلاح و تربيت و همچنين تاثيرات آن بر افراد( بزرگسالان و خردسالان) مطرح كرد اما براي اصلاح و جلوگيري از بزه، روش ديگري در اختيار نداريم. ضمن اينكه بايد گفت از جهت نظري، پذيرش ايرادات به معناي حذف مجازات زندان نيست.
اما در مورد استفاده از مجازات حبس در مورد اطفال و نوجوانان همانگونه كه پيشتر هم گفته شد، اين مجازات بايد تحت شرايطي صورت بگيرد. اصولا نبايد اين مجازات براي تمام تخلفاتي كه كودكان مرتكب ميشوند، درنظرگرفته شود. بنده مواردي را از نزديك مشاهده كردم كه اصلا خوشايند نبود. براي مثال كودكي براي سرقت دو كيلو گردو به بيش از دو ماه زندان محكوم شده بود. اينجا اين سوال مطرح است كه آيا اعمال اين مجازات حبس در مورد تخلفات و جرايم كوچك فايدهاي خواهد داشت؟ كه البته بايد گفت در اين موارد زندان نه به لحاظ اقتصادي به صرفه است و نه به لحاظ اصلاح كودك موثر خواهد بود و نه اينكه جرم آنچنان سنگين بوده كه كودك دوماه در كانون اصلاح و تربيت باشد. در برخي از كشورها براي اين موضوع تدابيري انديشيده شده و روشهاي ديگري براي مجازات و اصلاح كودكان اعمال ميشود. براي مثال تا چند سال پيش در كشور آلمان و در شهر برلين، كانون اصلاح و تربيت وجود نداشت اما اخيرا مسئولان اين شهر به دنبال اين هستند كه كانون اصلاح و تربيتي با ظرفيت 10نفر ايجاد كنند. به عبارت ديگر در شهري با جمعيت حدود دو ميليون 500 هزار نفري در نهايت 10 نفر نوجوان بزهكار وجود دارد.
خوشبختانه در كشور ما نيز اتفاقات خوبي در مورد حبس كودكان در حال شكلگيري است. براي مثال اخيرا يكي از سالنهاي كانون اصلاح و تربيت تهران تعطيل شده است و اين به معناي كاهش حبسگرايي قضات در خصوص اطفال و نوجوانان است. اين كاهش حبسگرايي را بايد در راستاي آموزشهاي قوه قضاييه در اين زمينه دانست كه باعث شده قضات بيشتر از مجازاتهاي غيرسالب آزادي در مورد كودكان استفاده كنند. به عبارت ديگر با توجه به اختياري كه قانون مجازات اسلامي به قضات داده، در مورد كودكان بيشتر از مجازاتهاي جايگزين حبس استفاده كنند و خوشبختانه در اين زمينه، روازنه شاهد صدور آراي خوبي از محاكم هستيم كه در آن از روشهاي خوبي براي مجازاتهاي جايگزين استفاده ميشود. همچنين اخيرا در لايحه پليس اطفال كه در معاونت حقوقي قوه قضاييه تدوين شده است، روشهاي جديدتري براي قضازدايي و دور كردن كودكان و نوجوانان از سيستم دادرسي پيشبيني شده است كه اميدواريم به نتيجه برسد.
سیدعلی كاظمی
قاضی دادگستری