بشنو از نوازنده
مصاحبت با یک موسیقیدان هم فال است و هم تماشا. هم چیزی به دانش موسیقی خودت اضافه میشود و هم اگر شانس با تو یار باشد، میتوانی از اجرای زنده موسیقی لذت ببری. این خوشبختی نصیب من شد که با هنرمندان شهرم بیشتر مانوس شوم.
علی فربُدنیا هنرمند جوانی است و تا پیشکسوتی راهی طولانی دارد اما آینده درخشانی در انتظارش ایستاده. او متولد سال۶۲ و نوازنده سازهای بادی (نی، کلارینت و ساکسیفون) است. شروع فعالیت هنریاش در سال ۷۶ با نواختن نی، نزد استادان عالی رتبه همچون البرز فنایی، حسن کیانینژاد، سیامک جهانگیری، محمد موسوی، محمدعلی کیانینژاد، محمدرضا لطفی، سایوری شفیعی، مهدی ترکمن، فرهاد رجبی و کیوان علایی بوده است. در کارنامهاش تالیف کتاب «نی نوازی و طرح انگشتگذاری جدید در ساز نی» را داشته و همکاری با گروههای موسیقی و اجرای کنسرت را نیز در کارنامه درخشان خود دارد. او توانسته سه آلبوم موسیقی را روانه بازار کند و با استقبال خوبی میان جوانان و دوستداران موسیقی مواجه شده است.
گفتوگو با نینواز
مات و مبهوت از این کارنامه درخشان؛ در اتاق کارش و در سکوتی که صدای نی جادوییاش در دستگاه دشتی و نجوایی شبیه لالاییهای مادرانه مینوازد در وجودم طنین میاندازد، نشستهام. «بشنو از نی چون حکایت میکند، از جدایی ها شکایت میکند»… نی از این که از نیستان بریده شده است به خود میبالد و داد از غم هجران را نه به دلیل آن که از هم جنسان خود دور افتاده است بلکه به دلایل ذکر شده سر میدهد. «کز نیستان تا مرا ببریده اند، از نفیرم مرد و زن نالیده اند…»
از گوشه چشمم قطره اشکی غلطان به روی گونهام میآید. از نواختن دست میکشد و حال روبروی هم نشستهایم و او از موسیقی میگوید: موسیقی ایران بودجهای ندارد و همان بودجه اندک هم صرف ساخت تعدادی از کارهای سفارشی میشود که خط و مشی خاصی را دنبال میکند که نه مخاطب دارد و نه شنونده. البته در میان کشورهای همجوارمان همچون ترکیه و هند و این در حالی است که برای موسیقی سنتی خودشان ارزش قائلند و این هنر را حمایت میکنند.
حال موسیقی خوب نیست!
با حالت غمگینی ادامه میدهد: این روزها موسیقی ایران حال خوبی ندارد و این یعنی موسیقی در حال پسرفت است. المانها و شاخصههایی که موسیقی سنتی ما را زنده میکند کمرنگ شده؛ هرچند در گوشه و کنار موسیقیها و اجراهایی با سازهای ایرانی میبینیم اما رنگ و بو و هویت سنتی اصیل به ندرت در آنها دیده میشود. بیشتر کارها تلفیقی و فیوژن شده که البته بد هم نیست ولی ژانر موسیقی سنتی باید پررنگتر شود. درکشورهای اروپایی آثار هنرمندانی همچون بتهون، موزارت، باخ و… در حال اجرا و آموزش است اما این نگاه درست نیست که بگوییم صد سال از عمر ردیف و چهار مضراب موسیقی سنتی گذشته و دیگر این قالبها و فرمها کارایی ندارند.
موسیقی سنتی کهنه نمیشود
مگر نه این است که هنوز شاعران در این زمانه غزلسرایی میکنند پس قالبها ظرفیت این را دارند که با مضامین تازهای به روز شوند. زمانی که تار و سهتار و کمانچهای در کنار هم مینشینند و مینوازند فکر میکنیم که موسیقی سنتی اجرا میکنند در حالیکه موسیقی رنگ و بوی ایرانی اصیل ندارد. در گذشته برنامه گلهایی بود که با ارکستر بسیار خوبی کارهایی ارائه میکرد در حالی که یک ساز ایرانی در آن دیده نمیشد. به عنوان مثال قطعه کاروان استاد بنان از جاودانههای موسیقی ایرانی است و این در حالی استکه در آن ارکستر یک ساز ایرانی هم وجود ندارد و فقط پیانو، ویلون و کلارینت میشنوید.
از او درباره نگاه نو به نوازندگی ساز نی میپرسم و با جواب کاملتری روبرو میشوم. میگوید: یکی از آثار ارزشمند موسیقی که در حوزه موسیقی اصیل انجام شده و باید جزو میراث فرهنگیمان به ثبت برسد قطعه نینوا ساخته حسین علیزاده است که برای اولین بار با ارکستر زهی و نی نوشته شده و نی با حفظ اصالتهای موسیقی سنتی خارج از چهارچوبی که ما در ذهن داریم نقش جدید خود را بازی میکند. این کار هم دلچسب و هم لذتبخش است و به دلیل شناخت آهنگساز از تواناییهای نی جذابیتهای فوقالعادهای دارد. در واقع هرچه قطعه عمیقتر باشد با اقبال و استقبال بیشتری هم روبرو میشود.
ساختمان یک ساز دیرینه
از او میخواهم ساز نی را برایم از لحاظ فیزیکی بیشتر بشکافد، با دقت عجیبی و با وجد ناشناختهای باحوصله جواب میدهد: نی سازی است متشکل از یک لوله استوانهای از جنس نی که سراسر طول آن از هفت بند و شش گره تشکیل شده است و به این دلیل این ساز را نی هفت بند نیز میگویند. هوا از طریق نفس نوازنده از انتهای بالائی به درون فرستاده شده و قسمت اعظم آن از نزدیکترین سوراخ باز خارج میشود. بنابراین باز و بسته شدن سوراخها به توسط انگشتان هر دو دست نوازنده، طول هوای مرتعش و طول موج ارتعاش را زیاد و کم کرده و در نتیجه صوت زیر و بم میشود.
البته باید بگویم این ساز را نمیشود کوک کرد. یعنی کوک آنرا چنانکه در سازهای زهی با پیچاندن گوشیها میسر است نمیتوان تغییر داد. پس نمیشود آن را با ساز دیگر منطبق کرد و از اینرو معمولا در نقش تکنوار ظاهر میشود.گاه اگر چه بسیار به ندرت که بخواهند از صوت نی در همنوازی ارکستر استفاده کنند، ناگزیر نوازنده ساز تعدادی نی را با کوکها مختلف فراهم کرده و در دسترس خود میگذارد تا در طی همنوازی یا همراهی صدای خواننده به تناسب موقع از یکی از نیها استفاده کند.
«نی» در انزوا
چشمم میافتد به چند نی که بر دیوار اتاقش خودنمایی میکند؛ با خود میگویم که اگر این سازها زبان میگشودند چه حرفها که برایمان داشتند. فربدنیا ادامه میدهد و من را از کنج خیالاتم بیرون میکشد: نی امروزه در ارکسترها کمتر استفاده میشود و اول اینکه به دلیل محدودیتهای خاص خود در اجرا قابلیت هر نوع اجرایی را ندارد و پاساژها و رفت و برگشتها در نی بیشتر از یک اکتاو ونیم نیست، و نمیتواند پرشهای تند و هیجانی ایجاد کند و از موسیقی سنتی فاصله گرفته و آن آواهای زیبای نی را دیگر کمتر میشنویم و در این مسیر با موسیقی روز همگام نیست و دوم اینکه نوازنده خوب و توانمند که هم تکنیکی بنوازد و هم مشکلی در کوک نداشته باشد کم داریم. با وجودی که نی تنها ساز بادی رسمی کشورمان است از کنارش رد شده و استفاده نمیکنیم و نیز به دلیل نشناختن آهنگسازان از ماهیت ساز نی و امکاناتی که این ساز دارد از چرخه موسیقی ایرانی به کناری زده شده است.
بزرگان نینواز
برایم از تاریخ و بزرگان این ساز حزن انگیز ایرانی میگوید: همه ایرانیان با قطعه موسیقی «سلام علیکم» استاد حسن کسایی آشنایی دارند. بزرگترین مکتب نی نوازی در کشورمان مربوط به استاد حسن کسایی است، که به طور جدی این ساز مطرح شده است. از اساتید این ساز ایرانی میتوان مهدی خان نوایی، حسین یاوری، حسن کسایی، حسین عمومی، جمشید عندلیبی، محمد موسوی، حسن ناهید، محمد علی کیانینژاد، بهزاد فروهری و عبدالنقی افشارنیا، حمیدرضا زبردست را نام برد. استاد کسایی تمام دستگاههای موسیقی سنتی را با نی نواخته است.
استادان دیگری همچون محمد موسوی و محمد علی کیانی نژاد شیوههای خاص خود را در نی نوازی ابداع کردهاند اما دارای مکتب نی نوازی نیستند. برای مردم شنیدن نوای نی در یک اجرای زنده بسیار دلنشین است و مات و مبهوت میشوند وقتی از چند سوراخ چنین صداهای دلنشینی بیرون میآید اما شاید نود درصد مردم هنوز تفاوت بین ساز نی و فلوت را نمیدانند و این خوشایند مردم سرزمین هنرمند پروری چون ایران نیست که ساز بومی خودشان را نشناسند.
رسالتی برای نوازندهها
او یک توصیه هم برای دوستداران موسیقی و آنهایی که مایلند نی بزنند دارد و میگوید:کسانی که فک بزرگتری و دندانهای سالمتر و مرتبتر دارند و نیز گوش موسیقیایی قویتر دارند به سراغ این ساز بیایند چون سوراخهای نی دقیق نبوده و تقریبی است و باید نوازنده بتواند نت صحیح را از نی بیرون بکشد وگرنه خارج است. بیشمار خانوادههایی هستند که علاقه به فراگیری موسیقی و تعدادشان کم نیست و با توجه به وفور آموزشگاههای موسیقی که وجود دارد برای حمایت از سازهای ایرانی بهتر است در کنار ساز اول خودشان که غربی است، به فراگیری یک ساز ایرانی و یا ساز محلی منطقه جغرافیایی خویش بپردازند. این کار به رشد موسیقی ایرانی و باعث رونق سازهای ایرانی میشود و در حقیقت با این کار به وظیفه ملی خود هم عمل کردهایم. اگر ما در ایران و یا همین جا ساز دو تار و نی و یا قشمهای نزنیم، هیچ فردی در هیچ کجای جهان هرگز نخواهد زد!
سازها دوست دارند برای مردمشان به صدا در بیایند و نواهای دلنشینشان را واگویه کنند اما تا مردم مطالبهگری نباشد در مورد همه هنرها چگونه این سازها صدایشان در بیاید. اینکه فقط هنرمندان پیگیر اجرای کنسرت باشند خوب نیست و قطعا مسولین هم پیگیری نمیکنند. دیدن یک تئاتر خوب، موسیقی فاخر جزو نیازهای روحی ماست. بحث نیاز بحث تفنن و تفریح نیست بلکه غذای روح است. پس باید به غذاهای دلنشین روحمان بیتفاوت نباشیم.
دوباره انگشتانش بر ساز نی جان میگیرند و حسن ختام مصاحبهام نوایی در دستگاه شوشتری و دوباره اشکی غلطان بر گونههایم.
گزارشی از سعید بابایی