هر حرکت، یک معنای عرفانی
رقص محلی مناطق ایران به ویژه خراسان بزرگ قدمتی به بلندای تاریخ بشر دارد به جرات میتوان گفت قبل از اینکه کلمه به کار برود آیین و حرکات موزون وجود داشته است و یکی از عناصر مهم و اولیه ارتباط بین آدمیان به شمار میرفته. ایرانیان باستان در کنار مهارتهای مهم رقص را هم فرا میگرفتند. سربازان هخامنشی در کنار سوارکاری آیین را نیز فرا میگرفتند چون این امر در چالاکی و در میدان پیکار و تقویت روح و روان آنها نقش بسزایی داشته است که مهمترین مرکز آن شرق ایران بوده است.
اجرای آیینهای محلی توسط معدود استادان این هنر که تعداد آنها امروز کمتر از انگشتان یک دست است، یک سنت دیرین محلی با گنجینهای غنی از اسطورها و دانش شفاهی سینه به سینه است که شناسنامه هویتی یک فرهنگ ملت و قوم را تشکیل میدهد و بیانگر اینها رسوم باورها، بینش و دانش عمیق مردمان آن خطه است که بخشی لاینفک از فرهنگ و زندگی مردم بوده است. خراسان به دلیل موقعیت جغرافیایی و تاریخ پُر فراز و نشیب و تاثیر آن بر این فرهنگ از نوعی رقص خاص و منحصر به فردی برخوردار است که خاص این خطه است.
رقص تربت جام نمونه بکر و دست نخورده آن است که نماینده یک تمدن و فرهنگ غیردسترس است که امروز به دست ما رسیده است که هر کدام آن دلالت بر یک موضوع و مراسم خاص خود است. مثلا رقص «آفر» برای طلب باران از پروردگار است که ویزه کشاورزان و دامداران است که ملودی و ترانه بخصوصی دارد که به صورت گروهی اجرا میشود و هنوز هم موجود است. چوب بازی از نوع حماسی آن رقصهای دیگر مثل «حتن»، «پلتان»، «سه چکه»، «حنایی» و غیره که هر کدام آن برای مراسم مخصوصی در روزهای خاص استفاده میشود در جشنهای پون، نوروز وگل افشان، تیرگان، مهرگان، آبانگان، جشن سده و غیره که در ایران باستان و اکنون استفاده میشود که هر کدام از فیگورهای آن به تنهایی دارای یک معنی خاص است. به عنوان مثال چرخ زدن نمود و نمادی است از گردش کهکشانها تماما این فیگورها دارای معنی ادبی و عرفانی است که بر گرفته از نوع زیست این مردمان است.
این نوع رقص در این منطقه دارای قداست و اهمیت فوق العادهای است. در باب اهمیت آن شیخ شهابالدین سهروردی در باب این پرسش که رقص کردن به چه کار آید، گفت: جان قصد بالا کند همچو مرغی که میخواهد خود را از قفس به در اندازد قفس تن مانع اید مرغ جان قوت کند و قفس از جای بر انگیزد. یا سعدی شیخ اجل اینگونه تعبیر کند: که ندانی شوریده حالان مست/ چرا بر فشانند در رقص دست/ گشاید دری بر دل از واردات/ فشاند سرو دست بر کاعنات.
اینجاست که ما باید بیش از پیش در حفظ نگهداری و حمایت از این گنجینه ارزشمند چه حاکمیتی چه مردمی و انتقال آن به نسلهای بعدی کوشا باشیم.
یادداشتی از مسلم کرمانی