تویی نامهربان با من!
این روزها اخبار تلخ کودکآزاری در فضای مجازی و بین سایر رسانهها با سرعت زیادی پخش میشود. این مسئله که هرکس با دیدگاه خودش این اخبارها را رصد میکند قابل انکار است اما طرز تفکر هر کدام از ما در تحلیل این اخبار نقش خاصی به خود میگیرد. برای مثال، همین چند وقت پیش بود که اورژانس اجتماعی مشهد اعلام کرد که ماهانه 75 تا 80 مورد کودک آزاری به این مرکز اعلام میشود. این موضوع که آمار مربوط به کدام یک از موارد خشونت علیه کودکان ختم میشود، قابل تامل است. اینروزها هرگز در جامعه مدرن و زندگیهای امروزی، اخبار زنده به گور کردن دختران گزارش نمیشود اما این آزارها همچنان وجود دارد اما با شکلهای متفاوت. جامعه شناسان کودک آزاری را هرگونه آسیب جسمی یا روانی، سوء استفاده جنسی یا بهرهکشی و عدم رسیدگی به نیازهای کودک تعریف میکند.
برای روشن کردن محتوای این آمارها، با سرپرست میدانی اورژانس اجتماعی مشهد، که از نزدیک با مسائل این مرکز درگیر است به گفتوگو نشستیم و بعد از بررسی دقیق، معلوم شد که از این 75 مورد 25 مورد مربوط به زایمانهایی است که در بیمارستان انجام گرفته و از طریق مددکار بیمارستان به مرکز گزارش میشود.
ناظره سادات عربی مقدم گفت: کودکآزاری در این مورد، یعنی اینکه مادر معتاد است و از این جهت که به کودک درون رحمش، توجه کافی نداشته و او را در معرض اعتیاد قرار داده، مرتکب کودکآزاری شده است. در این گونه موارد، کار زیادی نمیتوان کرد. به همین جهت از 25 مورد کودکآزاری این فرمی، تنها 2 مورد که وضعیت مادر حاد بوده، کودک از او جدا شده و با حکم دادگاه به شیرخوارگاه تحویل شده است.
طبق قانون، هر گونه غفلت، مسامحه، بیتوجهی به حقوق کودک، تنبیه بدنی کم یا زیاد، گرسنگی دادن، محرومیت از امکانات زندگی، ضرب و جرح و محرومیت از تحصیل، کودکآزاری به حساب میآید، بنابراین با توجه به عرفی بودن برخی از این موارد، بدیهی است که همه انواع کودکآزاری نمیتواند مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین نمیتوان از روی آمار خدمات فعلی اورژانس اجتماعی، برآوردی از شیوع کودکآزاری واقعی داشته باشیم.
معاون دادستان مشهد در حوزه اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم در این رابطه میگوید: در مورد کودکازاری اگر افرادی از کودکآزاری مطلع باشند و به مقامات قانونی اعلام نکنند خودشان مجرماند.
قاضی بخشی محبی افزود: کار فرهنگسازی و پیشگیری در مورد کودکآزاری، مقدم بر برخورد قهری و قضایی است و در وهلهی اول، چه بهزیستی، چه نهادهای عمومی و چه قوهی قضائیه، موظف به کار پیشگیرانه هستند که دادستانی در این زمینه، با برجستهسازی موارد کودکآزاری و جلب توجه افکار عمومی، سعی زیادی در حساسسازی مردم نسبت به حقوق کودکان دارد.
5 مورد کودکآزاری حاد و شدید
در تیرماه 96 فقط چهار مورد کودکآزاری شدید قابل مداخله جدی در مشهد گزارش شده که اورژانس اجتماعی هم به موقع مداخله و کارهایی را انجام داده است. ناگفته نماند که بیشتر اوقات، مردم، بیمارستان، دادگاه یا پلیس، زمانی اورژانس اجتماعی را خبر میکنند که کودک دچار مشکل و صدمه شده و کار زیادی نمیتوان برایش انجام داد.
به هر حال، در اولین مورد کودکآزاری حاد تیرماه، یکی از اهالی کوچه چمن در خیابان فدائیان اسلام، به اورژانس اجتماعی تلفن میکند و گزارش میدهد که چهار کودک با سنین مختلف، به همراه والدین معتادشان در یک مغازه کوچک که در حاشیه خیابان چمن واقع شده، زندگی میکنند.تیم اورژانس اجتماعی به محل اعزام میشود. در اولین مراجعه مأمورین 123، ظاهرا والدین معتاد خانواده از طریقی از آمدن تیم اورژانس مطلع میشوند و قبل از رسیدن آنها محل را خالی میکنند. بنا براین مأمورین اورژانس بدون هیچ اقدامی، محل را ترک میکنند.
مراجعه دوم که روز بعد صورت میگیرد منجر میشود به اینکه مأمورین اورژانس با یک پدر و مادر معتاد به شیشه مواجه میشوند که فرزندان 6، 4، یک ساله و 40 روزهی خود را در گرمای طاقتفرسای اوایل تیرماه، بدون هیچگونه امکانات و وسایل رفاهی، در هما مغازه نگهداری میکنند.
فاطمه گرمابی، مددکار تیم اعزامی در رابطه با این مورد گفت: وقتی رسیدیم، بچهها در وضعیت بسیار بدی بودند، غذا نداشتند، ظاهرشان بسیار آشفته و کثیف بود، کولر و پنکهای در کار نبود و نوزاد شیرخوار مدام گریه میکرد. تمام اعضای این خانواده 6 نفره در همان مغازه مخروبه که مالکیت آن مربوط به پدربزرگ خانواده بود و پلمپ آن توسط پدر معتاد خانواده شکسته بود زندگی میکردند.
وی بیان کرد: با توجه به اینکه رفتار پدر خانواده، تهاجمی بود و امکان خطر جانی برای مأمورین اورژانس وجود داشت، قاضی به کلانتری دستور جداسازی داد. روز سوم تیرماه بچهها جداسازی و به شیرخوارگاه مشهد تحویل شدند.
جانشین سوپروایزر بخش اورژانس اجتماعی در باره این ماجرا و داستانهای مشابه میگوید: این مورد، نمونه بارزی از مسامحه و غفلت بود که طبق قانون جرم است و بچهها باید به مکان امنی انتقال یابند. اما از اعتیاد این خانواده که بگذریم، فقر اقتصادی و فرهنگی، کودکان بیشتر خانوادههای فقیر مناطق پایین شهر و حاشیه نشین را در محرومیت قرار میدهد هر چند تمام تلاش بهزیستی این است که با مناسب شدن و امنیت محیط خانواده کودکان مجددا به کانون گرم خانواده برگردند ولی در بعضی موارد چنین امکانی وجود ندارد و این کودکان با حکم قضایی موقتا به خانواده یا به امانت سپرده میشوند.
تیر به قلب کودک شش ساله
مورد دوم مربوط به کودک شش سالهای است که با مصدومیت در اثر تیراندازی با تفنگ ساچمهای در ناحیهی قفسه سینه، از شهرستان کاشمر به صورت اورژانس درمانی به بیمارستان امام رضا(ع) مشهد منتقل شده و اورژانس اجتماعی از طریق مددکار بیمارستان از این ماجرا با خبر شده است. پیش از اعزام کودک، قسمتی از مراحل قضایی و انتظامی پرونده، در شهرستان کاشمر انجام شده و زمانی که تیم اورژانس اجتماعی در ساعات شب به بیمارستان مراجعه میکنند مسئولین بیمارستان میگویند برای دیدن کودک نیاز به هماهنگی با قاضی قتل است که کار هماهنگی به طول میانجامد و ملاقات کودک به روز بعد موکول میشود وگزارش مددکاری و نظر تخصصی اورژانس به دادیار ارجاع ارائه میشود.
پلیس وارد تحقیقات میشود و کارشناسان اورژانس اجتماعی، موضوع مصدومیت این کودک را از بهزیستی کاشمر استعلام میکنند و خواستار تحقیق میشوند. بهزیستی کاشمر به محل زندگی این کودک میرود و والدینش را نمییابد. کسی که در منزل بوده عنوان میکند از مصدومیت این کودک بیخبر است. کارشناس اورژانس اجتماعی کاشمر به پایگاه برمیگردد و همین مطالب را در گزارشی به مشهد منعکس میکند.
سپس اورژانس اجتماعی مشهد وضعیت کودک را در بیمارستان بررسی میکند. مسئولین بیمارستان میگویند ساچمه را با جراحی از سینهی کودک خارج کردهاند ولی وضعیت عمومی کودک، وخیم گزارش میشود. در روزهای بعد، وضعیت عمومی کودک بهتر میشود اما هنوز از بیمارستان ترخیص نشده و والدین وی، یکی دو بار به دیدنش آمدهاند. جزئیات قضایی و تحقیقات پلیس در زمینهی این پرونده، توسط دادسرای مشهد و کاشمر در حال رسیدگی است.
ماجرای مبهم دختر 2 ساله
ماجرای کودکآزاری سوم مربوط به دختر بچهی 2 سالهای است که والدین او ساعت 4 صبح روز 17 تیرماه او را به بیمارستان میبرند تا جراحاتش را مورد مداوا قرار دهند. اورژانس اجتماعی همین موقع از طریق مددکاری بیمارستان از موضوع مطلع میشود و مداخله میکند.
بر اساس معاینات بیمارستان، یکسری جراحات در پیشانی و قسمتی از جمجمه کودک و آثار خونریزی در بینی دیده شده اما بررسی دقیقتر موضوع توسط پزشکی قانونی ادامه دارد.
گزارش پلیس و اورژانس اجتماعی حاکی است که مادر بچهها، ساعت سه بعد از ظهر، در حالی که پدر در منزل نبوده، بچههایش را به پارک پردیس میبرد و حدود یک ساعت بعد اعلام میکند که دخترش گم شده است. بر اساس گزارش پلیس، والدین معتاد نیستند.
پدر و مادر کودک صبح روز بعد در بیمارستان به کارشناس اورژانس اجتماعی گفتهاند که کودکشان ساعت 4 عصر روز گذشته در پارک پردیس در منطقهی الماسشرق مشهد، گم شده و کلانتری و نگهبانی پارک ساعت 10 شب به خانواده خبر دادهاند که کودکتان پیدا شده است.
پلیس مشهد و قاضی پرونده در حال تحقیق در این زمینه هستند و کار اورژانس اجتماعی، تقریبا بر روی این موضوع پایان یافته است.
پدر عصبانی و دختر 19 ساله
چهارمین مورد کودکآزاری تیرماه مربوط به خانم جوانی است که در عرف جهانی و ایران، کودک محسوب نمیشود و 19 سال سن دارد اما مادر این خانم، روز 27 تیرماه با اورژانس اجتماعی تماس گرفته و اعلام داشته که همسر سابقش (پدر واقعی دختر خانم) او را به مدت دو روز در حمام منزل زندانی کرده و به او غذا نداده است.
مادر این دختر به مسئولین اورژانس اجتماعی گفته: که شوهر سابقش، دختر خانم را کتک زده و موهای سرش را ماشین کرده است.کارشناسان اورژانس اجتماعی به محل مراجعه میکنند و پس از رفتن پرونده به دادگاه، دختر اظهار میدارد که از پدرم شکایت ندارم اما مایل به زندگی با او نیستم.
دختر جوان بعدا در بازجویی گفته چون در خصوص نحوه ورود و خروج به منزل و سختگیریهای شدید پدر با وی اختلاف داشته، این تنبیهات انجام شده است.
برادر این خانم جوان نیز که فرزند تنی خانواده است با تأیید حرفهای خواهرش بیان کرده: که بعد از جدایی والدین، وضعیت روحی پدرش به هم ریخته و سختگیری او بیشتر شده است.
او همچنین گفته که خواهرش بیشتر کارهای منزل را انجام میداده و همسایهها نیز گفتهاند که بارها شاهد ضرب و جرج دختر جوان توسط پدرش بودهاند.
دادگاه پس از بررسی پرونده، با توجه به سن و سال دختر خانم، میگوید انتخاب با خود اوست و به همین دلیل دختر به مادرش واگذار میشود. اما به جهت خسارتهای جانی و جراحات دختر جوان، موضوع از جنبه عمومی جرم، دنبال میشود و پرونده همچنان در جریان است.
چند بار آزار جنسی به معلول ذهنی
یکی دیگر از پروندههای شدید اورژانس اجتماعی مشهد در تیرماه، مربوط به یک معلولآزاری است.
ماجرا از حدود عید فطر امسال و با انتشار تصویری از یک معلول در بند در مشهد در شبکههای اجتماعی آغاز میشود و انتشار دهندگان تصویر، تقاضای کمک مالی برای رسیدگی به وضع وی داشتهاند. اورژانس اجتماعی، از طریق فضای مجازی از این موضوع اطلاع پیدا میکند و با روشهای عرفی، آدرس خانواده را مییابد. پس از مراجعه در 16 تیرماه به منزل این معلول، معلوم میشود خانواده، سه پسر و سه دختر دارد و دچار فقر اقتصادی شدید است.
یکی از دختران خانواده که 23 ساله است و معلولیت ذهنی خفیف دارد مرتبا از منزل فرار میکند و تا کنون چندین بار از ناحیه افراد ناشناس، مورد آزار جنسی قرار گرفته است. دختر و پسر دیگر خانواده که معلولیت ذهنی دارند برای درمان با کمک خیرین به بیمارستان روانی منتقل میشوند و دختر پس از ترخیص توسط اورژانس اجتماعی و با کمک دادگاه به مرکز دختران توس تحویل میشود تا مورد مداوای روانی و توانبخشی قرار گیرد. پسر جوان هنوز در بیمارستان و تحت مراقبت است. همچنین دو دختر و پسر 10 سالهی خانواده که سالم ولی در معرض آسیب بودهاند توسط اورژانس اجتماعی جداسازی شده و در شرف تحویل به مراکز بهزیستی هستند.
حقیقت ماجرا چیست؟
به گفته سرپرست اورژانس اجتماعی مشهد، بسیاری از تماسهای مردم در خصوص کودکآزاری و ضرب و جرح، غیر واقعی است چون بیشتر مردم با شنیدن صدای گریه کودک از یک خانه، به اورژانس اجتماعی تلفن میزنند و گزارش میکنند که در این خانه کودکآزاری در حال اتفاق است.
مقدم در ادامه افزود: از کل 75 رویدادی که در تیرماه 96 با عنوان کودکآزاری در دفتر اورژانس اجتماعی مشهد به ثبت رسیده، 40 موردش غفلت و مسامحه بوده که در زندگی بیشتر خانوادهها اتفاق میافتد. زیرا هم خانوادهها واقف نیستند که این امور، کودکآزاری محسوب میشود.
حدود30 مورد از این رویدادها هم ضرب و جرح خفیف در حد تنبیه عادی فرزند توسط والدین، زمین خوردن ناشی از غفلت، تماسهایی که اصلا مصداق کودکآزاری نبوده اما چون پای یک کودک در میان بوده، به عنوان کودکآزاری ثبت شده، اطلاعات نادرست، بررسی و تحقیقات اورژانس برای حفظ حقوق کودکان و مواردی از این دست بوده است.
سرپرست اورژانس اجتماعی مشهد ادامه میدهد: تعدادی از تماسها هم از ناحیه پلیس، بیمارستان، پزشکی قانونی، دادیار تحقیق، قاضی پرونده، دادگستری و دیگر نهادهای مرتبط است که کارشناسان اورژانس برای کمک به تحقیقات و پیگیری پروندههای جاری، فراخوانده میشوند.
فاصله واقعیت تا آمار
بنا براین به نظر میرسد که صرف اعلام آمار مبتنی بر تماسهای اورژانس اجتماعی مشهد در مورد کودکآزاری، نمیتواند بیانگر حقیقت ماجرا باشد و اعلام اینکه مثلا ماهانه 75مورد کودکآزاری در مشهد به ثبت میرسد هیچ واقعیتی را برای مردم روشن نمیکند.
کودکآزاری، یک مقوله پیچیدهی اجتماعی است که بسیاری از مصداقهای آن در جامعه ایران، به عنوان یک عرف یا حاصل اجبار زندگی، پذیرفته شده است. بنابراین در اعلام آمار کودکآزاری یا تشخیص مصادیق و تجزیه و تحلیل آن، باید به جوانب اجتماعی، علمی، اجرایی و مسئولیتی آن نیز توجه کرد و بیشتر از آنکه جنبه خبری و هیجانانگیزی مطلب، مد نظر رسانه قرار گیرد، بحث فرهنگسازی و قانونپذیری خانوادهها و کودکآزاران مورد توجه باشد.
مدیر بهزیستی مشهد در این رابطه میگوید: پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و کودکآزاری، یبشتر یک تلاش فرهنگی است تا اینکه برخورد قهرآمیز یا قانونی، بتواند آن را کاهش دهد.
هادی قیصری معتقد است: باید در بخش پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، هزینهی بیشتری صورت گیرد و به جای افزایش تأسیس مراکز درمانی، زندان، مراکز فوریتی و نهادهای بازدارنده، باید در بخش فرهنگسازی و آگاهسازی مردم، فعالیت بیشتری انجام دهیم تا شاهد کاهش آسیبها باشیم.
در حال حاضر، آنچه در نزد بیشتر مردم و رسانهها کودکآزاری تلقی میشود انواع ضرب و جرح و احیانا تعرض و تجاوز جسمی، روانی و جنسی کودکان است که جنبه مجرمانه دارد و در اکثر موارد، دادگستری و پلیس، آن را پیگیری میکنند و اورژانس اجتماعی در این میان، نقش معاون و همکار قانون را بازی میکند زیرا جایگاه اورژانس اجتماعی، چندان شناختهشده و پذیرفته شده نیست.
گزارشی از نیلوفر اقبال