سفر به گذشته نزدیک زندگی شهری
گردشگری یکی از ظرفیتهای ایران زیبا و چهارفصل است. سرزمینی کهن با جاذبههای تاریخی و طبیعی کمنظیر در دنیا که عاشقان و مشتاقان بسیاری دارد. تنوع زیستمحیطی در ایران پهناور آنقدر زیاد است که تنها در یک روز میتوان چهارفصل سال را در چهارگوشه آن به تماشا نشست و لذت برد. گذشته از آن، پیشینه كهن اين تمدن ، آثار درخشان و پرآوزهای را از خود بجای گذاشتهاست و بقایا و معماری برجای مانده پيشينيان بسیار فاخر ودیدنی است. اما بنظر میرسد این ثروت عظیم که میتواند منبع بسیار خوبی برای درآمدزایی و نیروی پیشران اقتصاد کشور باشد مغفول ماندهاست.
دکتر غلامحیدر ابراهیم بای سلامی، جامعهشناس، استاد دانشگاه تهران و نماینده پیشین حوزه انتخابیه خواف و رشتخوار در دورههای پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی است. وی یکی از سرشناسترین پژوهشگران حوزه گردشگری و مدیرعامل بزرگترین هلدینگ گردشگري کشور (هگتا)است .
گفتوگو با اين چهره سرشناس علاوه بر جذابیتهایی که داشت زوایای تازهای را پیشروی ما باز کرد که خواندنی و جالب توجه است.
*نظر شما درباره گردشگری روستایی و نحوه استفاده از این ظرفیت چیست؟
**گردشگری روستایی مسئلهای وموضوعي مربوط به مرحله پستمدرن اين صنعت است. یعنی ابتدا باید گردشگری در دنیای مدرن را بخوبی شناخت و بازاریابی آن را انجام داد بعدا وارد گردشگری پستمدرن شد. سفر به روستا سفر به گذشته نزدیک زندگي شهري و گذشته نهچندان دور خود ماست. بههمین دلیل این گردشگری بر هویت میراثی، فرهنگی و طبیعی ما استوار است که پیچیدهتر و جدیدتر از گردشگری مدرن است. حالت نوستالژیک و میراثي ،طبیعت و اقلیم آن و ارتباطش با بحث پایداری و محیط زیست عوامل وعناصر اصلي هستند که در گردشگری روستایی باید درنظر گرفته شود.
اشکال ما در توسعه گردشگری روستایی، درشناخت ما از دومفهوم روستا و گردشگری است. شايداین تصور سادهانگارانه وجود دارد که چون روستاها مکانهایی طبیعی و تاریخی هستند، براحتی میتوانند مقصد گردشگری باشند درصورتیکه گردشگري در مرحله فراپست مدرن داراي ويژگيهاومحدويت هايي است و علاوه بر نیاز به داشتن امکانات خاص، مخاطبان ويژه اي نیز دارد و مهمتر از همه نیازمند شناخت از مولفه هاي صنعت گردشگری در پسا مدرنيته است.
*پرداختن به بحث گردشگری روستایی و رونق اقتصادی روستاها از این طریق چقدر میتواند به جلوگیری از مهاجرت و پیشگیری از گسترش حاشیهنشینی در کلانشهرها کمک کند؟
**درباره خوب یا بد بودن مهاجرت نمیتوان بدون انديشه قضاوت کرد. از دیدگاه من مهاجرت اتفاق خوبی است و مهاجرت مثبت باعث تحرک اجتماعی میشود. انسان مجبور نیست درجایی که اشتغال، رفاه، نظام آموزشی مناسب و خیلی از ملزومات دیگر زندگی مطلوب وجود ندارد زندگی کند. بنظر من بحث علل مهاجرت از خود
مهاجرت مهمتر است .
اين نظر را درسال ١٣٧٣ كه عضوهيات علمي دانشگاه فردوسي مشهد بودم مطرح كردم ورشد سريع مهاجرت از روستا به شهر واقعيت اين تئوري را ثابت كرد.
ضرورت داردبحث كمك به روستاهای مقصد گردشگری که در برنامه ششم توسعه نیز روی آن تاکید شده است را با رعایت شرایط پستمدرن عملی کنیم. درواقع اگر امروز این صنعت تقويت مي شود ظاهر خدمات باید سنتی و باطن آن مدرن باشد و به تعالی فرهنگی نیز باید دقت کنیم. اگر در روستا وجهه تاریخی، معنوی، ادبیات، شعر،داستان، رقص و لباس وكليت فولكلورمطرح است لازم است به شیوه تخصصی به آنها پرداخته شود. برای مثال در شهرهاي بزرگترمیتوان هتل ساخت اما در روستا این امکان فراهم نیست واگر ميسر شد مي تون از ظرفيتهاي بوم گردي استفاده كرد.
انسان ساکن در شهرهای بزرگ نیاز دارد از یکنواختی فرار کند و با رفتن به روستا به گذشته خودش برگردد و گذشته جامعه شهري را مشاهده کند. برای همین به گردشگری روستایی باید با نگاهی تخصصی نگاه کنیم که البته این نگاه در کشور بسیار کم است. اگر بدون برنامهریزی وارد این حوزه شویم خسارتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زیادی را به بار خواهیم آورد. در این زمینه علاوه بر مشاوران و کارشناسان متخصص، از تجربه کشورهای پیشرفته نیز باید کمک گرفت.
*بنظر میرسد یکی از موانعی که بر سر راه گردشگری روستایی است، پذیرش این موضوع از سوی ساکنان روستا است. در این زمینه چه باید کرد؟
**در رویکرد پستمدرنی و توسعه پایدار، مشارکت محلی یک اصل است. اگر مردم در این فرایند مشارکت نداشته باشند و احساس تعالی و پیشرفت از گردشگری روستایی نکنند قطعا مانع خواهند شد. ما در بحث گردشگری بیش از هرچیز دیگری به فرهنگ عمومی در ارتباط با گردشگری و مهمانداری نیازمندیم و این فرهنگ باید متحول شود. بیشتر روستاهای ما براساس سابقه تاریخی و فرهنگی مهماننوازی و مهمانداری سنتی خود را دارند و انسانهای مهربان و خونگرمی هستند اما وقتی این مسئله در قالب این میزبانی و مهمانی بخواهد به یک موقعیت تجاری در صنعت گردشگری بدل شود معنای آن متفاوت خواهد شد و باید با نظر کارشناسان و متخصصین انجام شود.
*بنظر میرسد ذائقه مردم ما بیشتر روی جنگل و دریا تنظیم شدهاست. آیا میشود نظر آنها را بسمت زیباییهای مناطق گرم و خشک و کویری سوق داد؟
**هر منطقهای جاذبههای خاص خودش را دارد. همانطور که دریا و جنگل زیباست، استان ما نیز زیباییهای خودش را دارد. موسیقی خطه خراسان مخصوصا تربت جام و تایباد یک دانشگاه مردمی و فرهنگی است که شاید نظیر آن را نتوان در جای دیگر پیدا کرد که اگر درست به این ظرفیت پرداخته شود میتوان گردشگران فرهنگي رابيشتر جذب کرد. در سراسر ایران ما با شهرموزه هاي فاخرمواجهیم که سلایق گردشگران مختلف را پاسخ میدهد.
*به موسیقی فولکلوریک خراسان اشاره کردید. بعنوان سوال آخر بگویید برای احیای هنرهای اینچنینی چه باید کرد و دکتر ابراهیم بای اینروزها مشغول چه کاری است؟
**این کار نیاز به یک برنامهریزی و رویکرد اقتصادی مبتنی بر تعالی فرهنگ دارد. برای مثال لباس سنتی و موسیقی یک منطقه میتواند منبع ثروت آن منطقه باشد. با استفاده از فرهنگ وفولكلور اقوام ونژادهای یک منطقه علاوه بر آثار فرهنگی و تمدنی که بصورت فیزیکی وجود دارد، میتوان بستههای مختلف گردشگری را تعریف کرد. من این روزها مشغول تحقیق درباره توسعه گردشگری در ایران هستم و بیشتر وقتم را صرف این کار کردهام و همانطور که ابرچالش کشور بیکاری است از نظر من ابرراهکار این چالش،توسعه صنعت گردشگري است.
گفتگویی از صادق شیخی