1

دشواری‌های نمایشنامه‌خوانی

هنر تئاتر این انسانی­ترین هنرها با موضوعیت انسان، توسط انسان و برای انسان عینیت می­یابد. آنچه  بدیهی است هنر نمایش، بدون در نظر گرفتن مخاطب متصور نیست و اساسا هر اثر اجرائی در حوزه نمایش بی حضور تماشاگر معنا نمی­یابد. در یک دسته بندی کلی می­توان تئاتر را به دو بخش مجریان و مخاطبان تقسیم بندی کرد و در واقع جریان سیال بین صحنه و تماشاگر است که تئاتر نامیده می­شود. بنابراین از نکات مقدماتی – والبته اساسی- در فرآیند تولید وآماده سازی یک نمایش در نظر داشتن مخاطبی است که باید در مواجهه با اثرقرار گیرد.

امروزه در هیاهوی مدیوم­های مختلف به ویژه در کشورهایی – مانند ایران- که فرهنگ تئاتر هنوز به طور کامل نهادینه نشده و قوامی نیافته و از سوی دیگر متولیان امر نیز رویکردی علی السویه به آن دارند عملا تئاتر به حاشیه رانده شده وبا مسئله مهم بحران مخاطب مواجه است. حال در این وانفسا نمایشنامه خوانی با حذف وجه دیداری و بصری تئاتر – که مهمترین عنصر آن نیز به حساب می­آید – در بر خورد با ظرفیت­های گوناگون تماشاگران اوضاع پیچیده­تری هم دارد. بنابراین همانگونه که تئاتر به دلیل فقر فراگیر فرهنگی نتوانسته در سبد فرهنگی عموم جایی داشته باشد نمایشنامه­خوانی – که بی­شک جای یک اجرای صحنه­ای را نخواهد  گرفت – نمی تواند در بین عامه با اقبال مواجه گردد.

دو دیدگاه کلی در ارتباط با مخاطب توسط صاحب نظران عرصه نمایش مطرح است. نخست اینکه هر گروه اجرایی پیش از ارائه اثر خود علائق و سلائق مخاطب را در نظر گرفته و طیف هدف را بشناسد. در مقابل عده­ای دیگر بر این عقیده­اند این امر اصالت کاری هنرمند را تحت الشعاع قرار می­دهد. هر اثر نمایشی باید فارغ از دغدغه ارتباط پذیری با مخاطب ارائه که به تبع آن نیز تماشاگر خاص خود را خواهد یافت. به عبارت دیگر این تماشاگر نیست که تعیین کند چه اثری برای او مهیا گردد بلکه برعکس این هنرمند است که– درحالت ایده آل آن – به عنوان پیش قراولان جامعه  باید با در نظر گرفتن نیازهای توده ، خط مشی­ها را معین کنند. به هر حال نکته مشترک هر دو دیدگاه در نیاز مخاطب به حمایت صحیح مجریان است تا با ایجاد فضایی مناسب به کشف، درک و  رمزگشایی ویژگی­های پیدا و پنهان یک اثر نمایشی دست یابد.

نمایشنامه خوانی که گونه­ای مشتق از تئاتر محسوب می­گردد با حذف عناصر دیداری، میزانسن ورفتارهای روی صحنه، تنها برپایه بیان و صوت و با تکیه بر تحلیل شخصیت­ها در همه ابعاد، تحلیل لحظات دراماتیک و درک درست اکسیون های نمایشی اجرا می­شود. پاسخ به این پرسش که وجه تمایز مخاطب در اجرای صحنه­ای و نمایشنامه خوانی شامل چه پارامترهایی می­گردد بسته به تکثر آرا مختلف در خصوص ماهیت و ضرورت نمایشنامه خوانی متفاوت است. انگیزه­های مختلف خوانش یک نمایشنامه در جذب مخاطب تعیین کننده است. انگیزه­هایی چون نقد وتحلیل یک اثر یا نویسنده آن، محدودیت امکانات در اجرای یک اثر نمایشی، محدودیت ایجاد شده به دلیل مواجهه با ممیزی جهت اجرای صحنه­ای اثر، بازخورد مخاطب در مقابل نمایشنامه­ای تازه نگاشته شده و یا حتی ترغیب تماشاگر و فرهنگ سازی برای دیدن تئاتر، و….هرکدام در بر گیرنده مخاطب خاص خود است. بدیهی است در صورت مشخص بودن انگیزه­های هر گروه اجرایی به  توفیق آنان در ایجاد ارتباط با مخاطب کمک شایانی می­کند.

پاسخ به این پرسش که وجه تمایز مخاطب در اجرای صحنه‌ای ونمایشنامه خوانی شامل چه پارامترهایی می‌گردد بسته به تکثر آرا مختلف در خصوص ماهیت و ضرورت نمایشنامه خوانی متفاوت است. انگیزه‌های مختلف خوانش یک نمایشنامه در جذب مخاطب تعیین‌کننده است. انگیزه‌هایی چون نقد وتحلیل یک اثر یا نویسنده آن، محدودیت امکانات در اجرای یک اثر نمایشی، محدودیت ایجاد شده به دلیل مواجهه با ممیزی جهت اجرای صحنه‌ای اثر، بازخورد مخاطب در مقابل نمایشنامه‌ای تازه نگاشته شده و یا حتی ترغیب تماشاگر و فرهنگ‌سازی برای دیدن تئاتر، و….هرکدام در برگیرنده مخاطب خاص خود است. بدیهی است در صورت مشخص بودن انگیزه‌های هر گروه اجرایی به  توفیق آنان در ایجاد ارتباط با مخاطب کمک شایانی می‌کند.

برخی معتقدند نمایشنامه‌خوانی به دلیل سهولت وسادگی اجرا در وانفسای بحران مخاطب تئاتر می‌تواند در ترغیب و آشتی دادن تماشاگر با سالن‌های تئاتر اثر گذار باشد وحتی گاهی خلاء اجراهای صحنه را نیز پر نماید. این دیدگاه به چند دلیل نمی‌تواند صحیح باشد. نخست اینکه تئاتر مدرن امروز بیشتر بر پایه عناصر دیداری شکل می‌گیرند و نه شنیداری، یعنی درست همان عنصری که در خوانش حذف شده است. از سوی دیگر به دلیل کمبود فضا، امکانات و محدودیت‌های متداول که هنرمندان جوان با آن مواجه‌اند باعث روی آوردن آنها به نمایشنامه‌خوانی می‌شود. این مسئله گاها به دلیل انتخاب‌های ناصحیح و عدم تسلط در ارائه خوانشی تاثیر گذار نه تنها باعث آشتی تماشاگر با تئاتر نمی‌شود، بلکه گریز همیشگی آنها را نیز در پی خواهد داشت. علاوه بر آن بسیاری از مجریان نمایشنامه خوانی آن را ساده انگاشته و به این نکته مهم توجه ندارند که مخاطب خوانش نیز همچون مخاطبین تئاتر از طبقات واقشار مختلف با فرهنگ‌ها، نیازها و زمینه‌های فکری متفاوت هستند که باید  مد نظر قرار گیرد. فرض کنید نمایشنامه‌ای غیر وطنی با رویکردی فلسفی و ریتمی کند که قشر روشنفکر هم آن را با اکراه پی‌گیری می‌کند برای عده‌ای افراد کم سواد که به دیدن سریال‌های سخیف تلوزیون عادت کرده‌اند خوانش گردد، نتیجه مشخص است.

تماشاگر خوانش برای ارتباط با آن نیازمند دریافت ریشه‌های مشترکی بین اثر وزندگی حقیقی خود است. فقدان آرایه‌ها و نمادهای دیداری تئاتر- که در رمز گشایی و دریافت پیام توسط تماشاگر موثر است- در نمایشنامه خوانی، باعث دشوارتر شدن انتقال پیام شده است. تشریح مکان، زمان ووضعیت موجود در خوانش توسط اکت خوان تمهیدی است که به همین دلیل صورت می‌پذیرد.

گاهی درام نویسان پیش از ارائه اثر خود برای اجرا یا در دسترس عموم قرار دادن آن اقدام به خوانش نمایشنامه می‌کنند و در واقع موقعیتی فراهم تا در طی آن بازخورد مخاطب را مورد سنجش قرار دهند و کاستی‌های موجود را مرتفع سازند. این امر می‌تواند در حضور تماشاگر انتخابی به طور خصوصی یا غیر آن رخ دهد. واکنش مخاطب اولیه حتی می‌تواند منجر به اجرای صحنه‌ای اثر  هم گردد، هر چند که ممکن است  به دلایل مختلف یک خوانش موفق دراجرای صحنه‌ای توفیقی نیابد. به واقع ظهور پدیده نمایشنامه خوانی نیز به همین مسئله باز می‌گردد. یعنی فراهم آمدن بستری جهت محک زدن ظرفیت‌های اجرایی متون، رفع نقایص و در بوته نقد و بررسی قرار دادن آن که به تبع اعتلا اندیشه اثر را به همراه خواهد داشت. این ایده امروزه جای خود را به انگیزهای دیگری در نمایشنامه خوانی داده است که می‌توان مهمترین آن را محدویت در اجرای صحنه‌ای اثر عنوان داشت. از محدودیت در امر ممیزی گرفته تا کمبود امکانات ویا بضاعت‌های فنی مجریان. به هر شکل آنچه روشن است نمایشنامه خوانی به عنوان گونه‌ای مشتق از تئاتر هنوز نتوانسته است مخاطب خاص خود را داشته باشد. خوانش نمایشنامه – اکثرا در قالب همایش‌ها وجشنواره‌ها – به صورت مقطعی صورت می‌گیرد که این امر مهمترین معضل جذب مخاطب است.

 

علی رضا اسدی، عضو هیئت مدیره انجمن هنرهای نمایشی خراسان رضوی