1

از «صندلی‌ها» تا «تشنگی و گشنگی»

صندلی­‌ها

«تو زمون ما، ماه سياره­اي زنده بود، آه! آره، اگه جرأتش را داشتيم بچه بوديم. دوست دارين به آن زمان‌هاي از دست رفته برگرديم … هنوز مي‌تونيم؟ مي‌تونيم؟ آه! نه، نه، نه ديگه. زمان مثل قطار گذشته رفته. تنها ردي از ريل‌ها مانده … افسوس! افسوس! ما همه چيز را از دست داديم. به شما ميگم شايد مي‌تونستيم خيلي خوشبخت باشيم. مي‌تونستيم، مي‌تونستيم؛ شايد، شايد زير برف‌ها گُل‌ها سبز شَن…»

پیرزن و پیرمرد تنهایی که مهربانانه با هم صحبت می کنند و زن معتقد است شوهرش اگر می­خواست می­توانست به بالاترین مقام­ها برسد نه سرایداری، قرار است مدعوینی داشته باشند و مرد برایشان سخنرانی کند البته مدعوین ذهنی هستند و…

نمایش از یک سو بی­معنایی و بی­محتوایی واقعیت و اندیشه انسانی را تصویر و از سوی دیگر صحنه را با صندلی­ها و حرکات پی در پی پر می­کند. موضوع صندلی­ها پیام، شکست­های زندگی و ناکامی­های اخلاقی نیست بلکه خود صندلی­ها است. یعنی وجود شیئ و نبود انسان. موضوع هیچ است…

يونسكو مي‌گويد: ثقل دروني و نيروي محرك صندلي‌ها نگاه به فضايي خالي و به تدريج اشغال فضا با تكثير سريع وسايل است، نويسنده تاكيد مي‌كند كه نمايش خود يعني: صندلي‌هاي خالی…

«صندلی ها»کتابی از اوژن یونسکو با ترجمه علی باش را انتشارات ترانه در 154 صفحه و با قیمت 60000 ریال رهسپار بازار کتاب کرده است.

تشنگی و گشنگی

«دیر شده. خیلی دیر شده. هوا سرده. دیگه اون منظره قبلی نیست. وقتی امید ضعیف میشه، همه چیز تغییر می‌کنه. [به اطرافش نگاه می‌کند.] و اینم دشت‌های غم انگیزِ کابوسِ واقعیت. این دشت‌های خشک و مرداب‌ها »…

تشنگی و گشنگی در واقع داستان سفر اودیسه گونه‌ی قهرمان برای یافتن خوشبختی است. او ابتدا در بخش نخست (فرار)، داشته‌های خود را که پیش پا افتاده و بی­ارزش می‌بیند به دور می‌اندازد. در بخش دوم (قرار) به وعده گاه محبوبی فرضی می‌شتابد و ناکام می‌ماند. در بخش سوم (پای دیوار) به مانعی عبورناپذیر برمی‌خورد و سر انجام (در مهمانخانه روستایی) به محفلی عجیب وارد می‌شود…شاید نباید هرگز سفر می­کرد…

«تشنگی و گشنگی» کتابی از اوژن یونسکو با ترجمه علی باش را انتشارات ترانه در 154 صفحه و با قیمت 60000 ریال رهسپار بازار کتاب کرده است.

 

جواد لگزیان