1

وقتی عشق، محدودیت را ازپای درمی آورد

شماره موبایلش را در گوشی ام ثبت کردم تا صفحه اینستاگرامش را فالو کنم ولی در عین ناباوری هنوز از منزلشان خارج نشده بودم که پیام درخواست برای فالو کردن از سوی آیلر دارابی برایم ارسال شد. دختری 25 ساله که در هنگام تولد به دلیل نرسیدن اکسیژن کافی به سلولهای مغزی، بخش هایی از سلول های مغزش از بین رفته بود که در اصطلاح پزشکی به آن cp می گویند. علی رقم همه محدودیتهایی که افراد، خانواده ها و حتی جامعه از cp شدن یک فرد متحمل می شوند اما آیلر با زیرکی ذاتی خود، مرز محدودیت ها را شکسته است. باید با اینگونه افراد آشنا باشید تا بدانید چگونه وقتی پای عشق در خانواده درمیان باشد، کار با یارانه، مدیریت یک صفحه اینستاگرام و نقاشی با پا، می تواند تنها بخشی از هنرنمایی های افراد مبتلا به cp باشد. عشقی که در نگاه پدر و مادر آیلر به وفور موج می زند و مارا به تماشای نقاشی های دختر هنرمند و خندانش در سرتاسر خانه فرا می خواند.

آیلر می‌توانست به راحتی با پای خود بنویسد و با لپ تاپ خود کار کند. آرشیو کارهایش را که خودش در فتوشاپ چیدمان کرده بود را در لبتابش نشانمان دهد.

صفحه شخصی اینستاگرام آیلر جالب توجه است صفحه ای که خودش آن را مدیریت می‌کند، پست می‌گذارد، فالو می کند و به کامنتها پاسخ می دهد. در قسمت معرفی آن خود را طرفدار تعصبی مهدی مقدم، خواننده، می خواند و به قدری این طرفداری عمیق است که این خواننده به دیدارش می آید و حتی نقاشی چهره خودش را که توسط آیلر کشیده شده در صفحه اینستاگرامش به نمایش می‌گذارد. تسلط آیلر به تکنیک‌های نقاشی چون آبرنگ، مداد رنگی، کولاژ و… که همگی را با پا انجام می داد برایمان عجیب جلوه می کرد!

میترا اعزازی، مادر آیلر، معتقد است که هیچگاه به دلیل cp بودن آیلر، او را مخفی نکرده و همیشه در جمع خانواده و در مهمانی های مختلف حضور داشته است. نقاشی را از 12 سالگی شروع کرده بود اما طراوات و تازگی رنگها در آثارش خبر از دلگرمی عمیقی می داد که می توان ریشه اش را در نگاه گرم پدر و مادر آیلر و حساسیت آنها در نگهداری آثار آیلر دید.

مادر آیلر به رقم گله‌هایی که از کاستی های آموزشی، کمبود امکانات، نگاه‌های آزار دهنده افراد در سطح جامعه و بی توجهی مسئولین به تامین امکانات برای این قشر از افراد جامعه داشت اما از حمایت های خود و خواهر و برادر آیلر با شور و شوق صحبت می کند.

وی با بیان اینکه متآسفانه در شهرهای ما فضاسازی مناسب برای اینگونه افراد وجود ندارد، ادامه می دهد:  سوادآموزی نیز برای آنها بسیار مشکل است و کمتر توسط مربیان مرتبط با این حوزه انجام می شود. به دلیل هیجان بالایی که در لحظات ابتدایی در مواجه با موضوعات جدید دارند، ارتباط گرفتن با انها کمی سخت است و صبر و حوصله فراوانی می خواهد.

میترا اعزازی درباره چگونگی آموزش خواندن و نوشتن به آیلر تاکید می کند: بعضا ما ایرانیها کم صبر هستیم ولی باید این نکته را مدنظر داشت که این افراد تا زمانیکه هیجان زده هستند، آموزش نمی پذیرند و ابتدا باید 10 دقیقه صبر کرد تا با مربی آشنا شود و آرام شود تا مطالب را از مربی دریافت کند. آموزش آیلر در مدارس نبوده و اکثر توانایی هایش را با بهره گیری از هوش خود و آموزش توسط خواهر و برادرش بدست آورده است.

وی درباره نحوه کنار آمدن خواهر و برادر آیلر با این موضوع می گوید: به برادر و خواهر آیلر گفتم، ببینید باید قبول کنیم که یکی از تعضای خانواده ما متفاوت است و به کمک همه ما نیاز دارد. باید دست به دست هم دهیم تا تمام توانایی هایش بروز و ظهور پیدا کند.

وی درباره کار با کامپیوتر آیلر می گوید: از زمانی که برادرش لب تاب خرید، با بازی معروف قارچ خور شروع بکار با لب تاب کرد ولی کار بالب تاب به بازی ختم نشد و آیلر با دقت فراوان به کارهای برادرش توانست به بخش‌های مختلفی از جمله فوتوشاپ هم آشنا شود و در حد آماتور می‌تواند عکس‌ها را در این نرم افزار ادیت کند.

شاید همین حمایت‌ها است که باعث شده آیلر در کارنامه کاری خود چندین نمایشگاه نقاشی انفرادی و جمعی با دوستان هم نوع خود داشته باشد. شاید بتوان گفت در زمانه ای که افراد بدون هیچ توجیهی دست از کار و تلاش می کشند و از انجام کارهای روزمره خود به دلایل واهی عاجزند، آیلر، بی نظیر است؛ البته نه به دلیل توانایی هایش بلکه از این جهت که نا امیدی در نگاه او راه نداشت و نمونه عینی برای شکست محدودیتها و نمود توانمندی‌ها بود!