1

عکاسی شغل نیست، عشق است

مهدی پورعبادی، متولد خرداد ماه 1366 است و در رشته‌های هنری مختلف از جمله گرافیک و عکاسی فعالیت می‌کند. این عضو کانون عکس انجمن سینمای جوانان مشهد، از بهار 1393 عکاسی رو به صورت خودآموز دنبال کرده و از اوایل سال 1395 به صورت جدی در ژانرهای طبیعت و مستند فعالیت می‌کند. آثار وی تا به حال در بیش از ده نمایشگاه عکس گروهی و جشنواره‌های مختلف داخلی و خارجی پذیرفته و راه یافته که از آن جمله می‌شود به نمایشگاه بین المللی «بریستول 2016» انگلیس، «اونیک 2017» رومانی، فوتوواک 2016 مشهد، نمایشگاه سالانه کانون عکس مشهد، سوگواره ملی هنر عاشورایی، سوگواره ملی عکس قاب شیدایی، چهارمین اکسپوی عکس همدم، سوگواره سراسری عکس نگاه عاشورایی، نمایشگاه گروهی مشق سوگواره و چندین نمایشگاه گروهی دیگر نام برد.

وی مجموعه عکسی آیینی به نام «پیاده رو بهشت» را با نگاهی متفاوت از پیاده روی زائران امام رضا(ع) با تکنیک استروبیست در سال 1395 جمع‌آوری کرد که مورد توجه و استقبال بسیاری از سایت‌های خارجی و عکاسان مطرح قرار گرفت.

خودش در این مورد می‌گوید: «آن چه تاکنون اکثر عکاسان آیینی به آن پرداخته‌اند، بیشتر ظواهر خیابانی و محلی از رسم و رسومات دینی بوده است، اما جنبه‌ای که متاسفانه در دیدگاه عکاسان مهجور مانده اعتقادات و باورهای خود زائر و سفر زیارتی آن است. در همین راستا، عکاسی زیارتی در دنیای فن سالار امروز در حال تغییرات شدیدی است؛ و مصداق بارز آن عکاس خانه‌های اطراف حرم امام رضا (ع) در مشهد است. من سعی کردم با نگاهی متفاوت تا حدودی این فضای غالب را  تغییر دهم.»

وی در ادامه از خود و دغدغه‌های عکاسی‌اش می‌گوید: «در واقع عکاسی شغل من نیست. عشق من است. همواره سعی می‌کنم راه و روش دیگری برای عکاسی پیدا کنم. به عنوان کار دوم بسیار برایم جالب است. حتی اگه راننده تاکسی هم بودم عکاسی برایم جالب تر بود.»

«چیزی که برای من در عکاسی بسیار با ارزش است، کلام قوی و موثر عکاس است که اکثرا با نظریه پردازی‌هایش همراه می شود. این توانایی در کمتر هنرمندان یافت می‌شود و حتی گاهی از عکاس می‌تواند یک منتقد بسازد. توصیه من به عکاسان این است که، هنر قانون‌بردار و تئوری نیست. هیچ الگوی مطلق و صفر و یکی برای خوب یا بد بودن یک اثر هنری وجود ندارد و همه‌چیز نسبی است. بنابراین دخالت معیارها و سلیقه‌های شخصی افراد دیگر نباید به زبان عکاسی و هدف آنها، خدشه‌ای وارد کند.»

او تأکید می‌کند: «دغدغه‌های زیادی هم برای جامعه عکاسی می‌بینم از جمله: نبود قوانین مشخصی برای آزاد بودن و یا ممنوعیت عکاسی در فضاهای عمومی و سازمانی، به روز نبودن سواد عکاسان ما از جهت نگاه و شاخه‌های جدید عکاسی، حاشیه‌تراشی‌ها تخریبی تا تصحیحی نهادهای عکاسی و عکاسان مطرح از یکدیگر که اصطکاک بسیار زیادی برای هنرجوها و علاقه مندان به عکاسی به وجود می‌آورد، نداشتن متولی قوی و چهارچوب آموزشی مناسب برای ارتقا دانش علمی و به روز هنر عکاسی، و در آخر اینکه در جامعه عکاسی ما اسم‌ها نقش پررنگ‌تری نسبت به عکس‌ها دارند! و این امر برای من در آینده بسیار نگران کننده است».