1

انتقام عروس و داماد افاده ای

زوج جوان چند ماه قبل با برگزاری مجلس جشن و سرور به عقد هم در آمدند.  عروس ۲۵ساله لباس تور سفید پوشیده بود و  با خوشحالی به مرد رویاهایش بله گفت.  داماد جوان هم که کت و شلوار مشکی و پیراهن سفید پوشیده و با کفش های براق ورنی خیلی خوش تیپ به نظر می‌رسید.  او از شادمانی در پوست خودش نمی‌گنجید و غرق در رویاهایش خود را خوشبخت ترین داماد دنیا می‌دید.  عروس و داماد جوان بعد از این مراسم به مسافرت رفتند تا روزهای آغازین ازدواجشان را با خاطراتی شیرین و به یادماندنی به ثبت برسانند.  خاطراتی که می توانست روی صفحه تلخ و عذاب آور زندگی گذشته عروس جوان را بپوشاند.  خانواده عروس ۲۵ساله نیز از این که می دیدند دخترشان بعد از یک تجربه تلخ سرو سامان گرفته است ابراز خوشحالی می‌کردند. اما افسوس که آنها در مدت کوتاهی از همدیگر دل‌زده شدند.  داماد مغرور که فقط و فقط به خاطر ثروت پدر عروس تن به این ازدواج داده و تصور می‌کرد صاحب یک زندگی مفت و مجانی خواهد شد  وقتی می دید پدر همسرش فردی جدی است و از او مسئولیت می خواهد خودش را کنار کشید. می گفت من حیف شده ام.  تازه یادش آمده بود دو سال از عروس خانم کوچکتر است و…  .  عروس جوان نیز که بعد از طلاق  در مورد سرنوشت خود نگران بود می‌گفت از سر دلسوزی تن به ازدواج با پسری یک لا قبا داده است.  او وضع  خانه و زندگی پدر همسرش که کارمند ساده‌ای است و به سختی چرخ زندگی اش را می چرخاند به تمسخر می‌گرفت.  خانواد ه داماد جوان از روز اول با این ازدواج مخالف بودند.  پدر داماد دلش از این می سوخت که به پسرش گفته لقمه اندازه دهانت بردار و چشمانت را خوب باز کن تا دچار پشیمانی نشوی. کار عروس و داماد جوان با این اوضاع و احوال به دعوا و مرافه و کتک کاری کشیده شد.   داماد جوان از یک ماه قبل غیبش زد.  او در خانه باغ یکی از اقوام شان مخفی شده بود.  عروس ۲۵ساله نیز برایش مهم نبود که شریک سرنوشتش کجاست و چکار می کند.  او در فضای مجازی با مرد جوانی آشنا شده و سرش حسابی گرم شده بود. شوهرش هم می خواست یا مخفی کردن خود به خانواده همسرش بفهماند هیچ شان و احترامی برایشان قایل نیست.

جوان ۲۳ساله وقتی با بی تفاوتی همسرش درباره غیبت خود مواجه شد تصمیم دیگری گرفت.  او در اقدامی عجولانه وانمود می کرد معتاد شده است.  می‌خواست کاری کند پدر همسرش بترسد و طلاق دخترش را بی هیچ شرط و شروطی هر چه سریع‌تر بگیرد. اما تیر هردویشان به سنگ خورد.  مادر عروس جوان  پس از گفتگویی دوستانه با دختر خود فهمید فرزندش  در فضای مجازی خاطر خواه جوانی شده که خودش را مهندسی پولدار معرفی کرده است.  با پیگیری این. موضوع مشخص شد  مرد جوان زن و بچه دارد و به  زن جوان دروغ گفته است.  از طرفی داماد جوان نیز که به خاطر فرار از تعهد پرداخت مهریه وانمود می‌کرد معتاد شده توسط یکی از دوستان ناباب  دو بار شیشه مصرف کرده بود تا به باوری غلط خودش را کمی آرام کند.  خانواده داماد جوان نیز با اطلاع از موضع وارد عمل شده و او را به مرکز مشاوره آرامش پلیس بردند.  عروس و داماد جوان که باید قبل از هر تصمیمی مشاوره قبل از ازدواج را جدی می‌گرفتند این بار برای حل مشکل خود دست به دامان کارشناسان مجرب مشاور شدند.  عروس جوان می گوید بهد از ازدواج نافرجام با پسر یکی از اقوام که به مواد مخدر اعتیاد داشت طلاق گرفتم.  اما پدرو مادرم داشتند دق می کردند و دغدغه آنها باعث شد به فکر بیفتم هر چه زودتر ازدواج کنم.  فقط می خواستم ازدواج کنم تا پدر و مادرم را خوشحال کرده باشم.  با شوهرم در فضای مجازی آشنا شدم و وقتی فهمیدم وضع مالی پدرش خوب نیست مصمم‌تر به این ازدواج شدم. فکر می‌کردم در این شرایط دیگر خانواده شوهرم نخواهند توانست جلوی ما حرفی بزنند.  اما حالا می بینم اشتباه کرده‌ام.  ازدواج و تشکیل خانواده باید با احترام متقابل و عقل و منطق و البته احساس و عاطفه باشد.  اگر چه از وقتی فهمیده ام شوهرم شیشه مصرف کرده دغدغه دارم و تکلیف این مساله باید روشن شود تا تصمیم به ادامه زندگی بگیرم.

داماد جوان در ادامه گفت: چرا باید همسرم در فضای مجازی با مردی نامحرم ارتباط برقرار کند؟ او چندبار به من و  در رو گفته دوستم ندارد و مهرش از دلم پاک شده است. در این مدت به خاطر پشیمانی از ازدواجم دچار افسردگی شدیدی شده و به اصرار دوستم فقط دوبار شیشه مصرف کرده ام.  شانس آوردم پدرم زود فهمید و مچ مرا گرفت.  او نیز تاکید می کرد وضعیت ارتباط مجازی همسرم با مرد نامحرم باید روشن شود تا بتوانم تصیمی برای ادامه زندگی بگیرم.

کارشناس مرکز مشاوره پلیس برای حل مشکل این عروس و داماد جوان وارد عمل شد تا آنها با کسب مهارت‌های زندگی تصمیم عاقلانه ای برای ادامه زندگی خود بگیرند.

 

مهتاب