امیدواری و شکوفایی
سید حمید اسماعیلی متولد 15 شهریور 1366 در مشهد هستم. اولین بار در سنین 12 تا 15 سالگیم بود که برای پول در آوردن آثار مینیاتور استاد محمود فرشچیان را به تابلو معرق در میآوردم اما بعد از یک ماه کار روی هر تابلو، درپایان هیچوقت حاضر به فروششون نشدم…
در 31 فروردین 1383 و در سن 17 سالگی با ازدست دادن مادرم دنیا برایم کاملا هیچ شد… با اینکه پدری مانند کوه همیشه تکیه گاهمان بود و قطعا دیدن زحمات پدر برایمان امید بخش بود، اما دنیای من سیاه و سفید شد… همه چیز بدون هیچ ارزشی و هیچ رنگی از جلوی چشمانم رد میشد و من عمیقا به آنها فکر میکردم. زندگی من سخت بود اما روی زندگی افرادی متمرکز شدم که در شرایط سختتری بودند و ادامه میدادند. شاید چیزی جدا از هنر باشد گفتن این موضوع، اما وارد شدن من در رشته رزمی جودو به طرز خارقالعادهای به زندگیم نظم داد و انسانی متفاوت از من ساخت…
وارد رشته مهندسی کامپیوتر شدم و تبدیل شدم به یک گرافیست و انیماتور، و هرچه دوست داشتم به این دنیای سیاه و سفید اضافه کنم را طراحی و خلق میکردم.
در دوران سربازی با چند فیلمساز و کارگردان قوی در زمینه انیمیشن و فیلم و تبلیغات بازرگانی همکاری کردم و بعد از پایان خدمت سربازی این همکاری همچنان ادامه داشت. آشنایی و همکاری با مجید یزدانپرست کارگردان و انیماتور بینظیر و آشنایی با سید وحید سید حسینی کارگردان و قلب جوان انجمن سینمای جوان مشهد در این شروع موفقیتآمیزم مطمئنا بیتاثیر نیست. شاید پیدا کردن دوستان خوب در این مسیر طولانی و سخت در زندگیام تاثیر بسزایی داشت.
درکنار داییام مجتبی خادمزاده کارگردان و برنامه ریز قوی سینما و تلوزیون کشورمان مشاوره و کمک میگرفتم و عاشق سینما شدم. اولین کار انیمیشنم در فیلم سینمایی لیست انتظار به کارگردانی اصغر هاشمی در روز تولد امام رضا(ع) از تلوزیون پخش شد. گذراندن دوره کارگردانی و فیلمسازی در انجمن سینمای جوانان ایران یکی از صحیحترین انتخابهای زندگیم بود.
در اسفند 1395 با فیلم «دعوت»، اولین فیلم صد ثانیهایایم، راهی یازدهمین جشنواره بینالمللی فیلمهای صد ثانیهای شدم و فیلمم از بین 1700 فیلم ارسالی به جشنواره جزه 141 فیلم برتر شناخته شد و در مسابقه قرار گرفت. این شروع بسیار خوبی برای خودم در عرصه فیلمسازی بود.
مشکلات مالی همیشه در سر راه هنرمندان در هر زمینهای وجود دارد اما عقیده دارم که این مسئله نباید جلوی خلاقیتمان را بگیرد، حتی نباید به آن فکر کرد. به نظر من میشود با کمترین هزینه یک اثر خوب از خود به جا گذاشت، فقط کافیست لیستی از مواردی که در دسترس دارید را تهیه کنید و بعد ایدهای بسازید که برای زنده کردنش نیازهای شما چیزی غیر از داشته هایتان نباشد، در این موقع است که جرقه در خلاقیتتان خواهد خورد. در حال حاضر به ساخت یک کار کوتاه و یک کار صد ثانیهای مشغولم که به امید بخدا تا پایان سال 96 تمام میشود.
حرف آخرم این است: هیچ وقت ناامید نشوید و از هیچ چیز نترسید! ما همه هنرمندیم اما در عرصهای خاص و منحصر به فرد خودمان، فقط باید راه شکوفا کردنش را پیدا کنیم…