1

دنیام عوض شده

شروع داستان از همان جایی است که اولین نخ سیگار یا بسته خالی آن از اتاق یا جیب فرزندمان پیدا می‌شود. اگر در آن لحظه عصبانی نشویم و آرامش خودمان را حفظ کنید نهایتا به این نتیجه می‌رسیم که بهترین راه این است که خودمان به کوچه علی چپ بزنیم و انگار که چیزی ندیده‌ایم. این رنجیدگی خاطر در تمام زوایای پنهان صورتمان آشکار است اما سعی می‌کنیم که با حفظ خونسردی شرایط را کنترل کنیم. مرحله بعدی استمرار یک ناراحتی مداوم با شما است، حالا پرده از راز سیگاری بودن یکی از افراد خانواده برداشتیم و خودمان را به در بی خیالی زده‌ایم برای اینکه قبح مسئله نریزد و به اصطلاح روی او باز نشود. راستش داد و هوار هم تاثیری ندارد؛ او تنهاست و تنها چیزی که می‌خواهد کمک است و همراهی. طرد شدن بدترین تجربه تمام معتادان مواد مخدر و مشروبات الکلی است.

ابتدا همه چیز با تفریحی بودنش آغاز می‌شود و کم کم تبدیل به یک عادت کشنده می‌شود و شانس در این نقطه هم دخیل است.

30 ام ماه می مقارن با دهم خرداد ماه هر سال به عنوان روز جهانی بدون دخانیات شناخته می‌شود. به همین مناسبت گفت وگویی داشتیم با فردی که به مدت 18 سال از زندگی خود را در گرداب اعتیاد به مواد مخدر گذرانده و حالا 10 سال است که از اسارت انفرادی اعتیاد رها شده است.

اتفاقیه: چطور شد که متوجه شدین به اعتیاد مبتلا شدید و مصرف‌کننده مواد مخدر هستید؟

رضا: محیط تاثیرزیادی در این جریان داشت از معاشرت با دوستان و زندگی در یک محله خاص گرفته تا بقیه عواملی که به این موضع دامن می‌زدند. در بعضی از برهه‌های زندگی انسان احساس پوچی و خلاء می‌کند، یا مصرانه به دنبال تایید طلبی برای خود است. جوان دوست دارد چیزهای مختلف را تجربه کند. اولین باری که اعتیاد را تجربه کردم 17 ساله بودم و با مصرف الکل این جریان شروع شد و بعد به سمت مواد مخدر متمایل شدم و بار ننگ اعتیاد را تا 18سال به دوش می‌کشیدم. به خاطر ندارم که دقیقا به چه علت به سمت مشروبات الکلی رفتم و می‌خواستم تجربه جدیدی از مصرف مشروبات و مواد مخدر داشته باشم اما چیزی که به خاطر دارم این است که ضعف شخصیتی باعث شد که در این سراب گرفتار شوم و کوله باری از تجربه های تلخ را با خود به دوش بکشم.

در آن سن می‌خواستم با مصرف مشروبات الکلی بگویم حالا بزرگ شده‌ام و به اصلاح می‌خواستم«سَری توی سَرها در بیاورم». همه دوستانم بزرگ‌تر از من بودند و به دنبال تایید از دوستان در این منجلاب گرفتار شدم. حالا که به آن روزها برمی‌گردم مطمئن می‌شوم که «نه»گفتن را خوب نیاموخته بودم و روش‌های تربیتی و معاشرتی با دوستان را یاد نگرفته بودم.

اتفاقیه: همیشه شنیده‌ایم که معتادها اولش می‌گویند تفننی استفاده می‌کنیم اما اعتیاد یعنی تکرار و انجام یه عمل خاص. یک معتاد از کجا می‌فهمد دیگر یک مصرف کننده تفریحی نیست؟

وقتی برای اولین بار مواد مخدر را مصرف می‌کنید به صورت اجباری در چرخه بی پایان مصرف مواد مخدر و وسوسه وارد می‌شوید. در حین مصرف مواد مخدر هیچ قدرتی بالاتر از قدرت مصرف نیست حتی قدرت و اراده شخص. از بیرون اگر به این جریان نگاه کنیم، هیچکس نمی‌تواند به راحتی بپذیرد که شخص مصرف کننده اراده‌ای بر اعمال خود ندارد و به این سمت کشیده می‌شود.  به راحتی نمی‌توان قبول کرد که قدرت مصرف مواد، به مراتب بیشتر از قدرت تو است. بارها و بارها از همسرم و خانواده‌ام می‌شنیدم که «تو مگر اراده نداری؟» اما واقعیت این است که قدرت مافوق مواد مخدر، یکی از عوامل مهم گرایش به سمت مواد مخدر است. برای مثال شما شنیده‌اید یکی به فرد دیگری می‌گوید: «تو عرضه مصرف مواد نداری و من مصرف می‌کنم اما به صورت تنفننی و هر وقت اراده کنم دیگر مصرف نمی‌کنم» اما این تجربه نقطه‌ای برای ابتلا است. اما این سوال که چرا مواد مخدر قدرتی بیشتر از قدرت ما دارد را باید از متخصصین این حوزه پرسید.

اتفاقیه: چطور شد تصمیم گرفتید که اعتیاد را کنار بگذارید؟

عضویت در انجمن معتادان گمنام از یک دیدار شروع شد. پیش از ورود به انجمن، راه های مختلفی را برای ترک اعتیادم امتحان کرده بودم اما مدت زمان زیادی طول نکشید. بعد از 18سال اعتیاد به مواد مخدر به صورت اتفاقی با یکی از دوستانم روبه رو شدم. دوستم مثل من به مواد مخدر اعتیاد داشت و به طرز عجیبی تغییرات در رفتار، ظاهر و حتی حرف زدنش به وضوح دیده می‌شد. حتی فیزیک او به صورت تمام و کمال تغییر کرده بود و نشانه از رفتارهای ضد اجتماعی که جز ویژگی‌های شاخص معتادان است در او دیده نمی‌شد. چهره‌اش بشاش و شاداب‌تر شده بود و برایم سوال شد این همه تغییر چطور اتفاق افتاده است؟
دوستم داستان آشنایی با انجمن معتادین گمنام را برایم تعریف کرد و گفت دو سال و چند ماه است که هیچ‌گونه مواد مخدری مصرف نمی‌کند. در وهله اول سوال‌های زیادی از نحوه عملکر د این انجمن، هزینه عضویت، هزینه‌های درمانی و سوالات مختلف دیگری برای من به وجود آمد. اما با توضیحات دوستم متوجه شدم عضویت در این انجمن به سادگی انجام می‌شود و تمامی امور به دست معتادان بهبود یافته بدون دخالت ارگان یا نهاد خاصی انجام می‌شود و این‌بار خود معتادان هستند که به صورت مستقل به هم کمک می‌کنند و قدمی برای ترک اعتیاد بر می‌دارند.

اتفاقیه: ورود شما به انجمن معتادان گمنام به چه صورت بود؟ چه زمانی احساس کردید باید اعتیاد را کنار بگذارید و به زندگی عادی خود برگردید؟

انجمن پر بود از افرادی مثل من که شرایط مطلوب زندگی را کاملا از دست داده بودند. من در شرایط وخیمی از زندگی قرار گرفته بودم و همه چیز مثل زخم‌های سربازی که هیچ وقت خوب نمی‌شوند و حتی روز به روز عمیق‌تر می‌شوند تا مرز رسیدن به استخوان.

همسرم برای طلاق پیش قدم شده بود و بچه‌هایم روانه بهزیستی. شرایط نامطلوب مالی و ورشستگی هم به این مسائل دامن می‌زد و گره را کورتر می‌کرد. پدر و مادر و اعتماد اطرافیانم را به کل از دست داده بودم.

چند قدم به سمت یک انجمن و یک جمله اساس زندگی مرا عوض کرد و شخصیتم به طوری کلی عوض شد. کسی دست مرا فشرد و گفت:«اگر می‌خوای پاک زندگی کنی به جمع ما خوش آمدی». امروز حدود 10 سال و 11ماه و سه روز است که پاک زندگی می‌کنم.

اتفاقیه: تا حالا پیش آمده که به معتادی کمک کنید تا برای ترک اعتیاد اقدام کند؟

بله. من به دوستانم و افراد زیادی کمک کرده ام که از دام اعتیاد خارج شوند و مثل من پاک زندگی کنند. یکی از مهم ترین برنام های انجمن همین است. ما به عنوان کسی که از گرداب مشکلات بیرون آمده، می‌توانیم تجربیات شخصی خودمان را در اختیار کسانی که مبتلا به اعتیاد هستند بگذاریم. هدف و برنامه انجمن همین است و هرکسی می تواند از اعتیاد رها شود به آغوش خانواده برگرد.

اتفاقیه: زندگی مستقل و بدون وابستگی به مواد مخدر چه احساسی برای کسی که روزی گرفتار این معضل بوده، دارد؟

گاهی با خودم احساس می‌کنم چطور این همه احساس تعلق به اعضای گروه دارم و بعد به خاطر می‌آورم، زمانی که به  این گروه وارد شدم از سمت خانواده طرد شده بودم و این جای نقطه ای بود که هویت از دست رفته ام را به من بازگرداند.  اینجا جایی بود که پس از طرد شدن از سوی جامعه به آن پناه آوردم و از لاک انزوای خودم بیرون آمدم. حالا به خودکشی فکر نمی‌کنم و هر روز برنامه زندگی را با نجات دادن یکی شبیه به خودم دنبال می‌کنم. این خط پایان نیست و همین جا خط شروع زندگی است.

به جرات می‌توانم بگویم تمام زندگی من تحت الشعاع این انجمن و این بهبودی قرار گرفت. یک معتاد به تنهایی می‌تواند تمام شهر را بهم بریزد و حالا من دیگر معتاد نیستم و چنین قابلیتی ندارم اما امروز قدرت و اراده به من برگشته و می‌توانم یک شهر را آرام کنم یک معتاد را بهبود.

من دیگر یک تخریب‌گر در جامعه شناخته نمی‌شوم و حالا یک تسهیل‌گر هستم. به عنوان فردی که دیگر پایش به کلانتری و دادگاه نمی‌رود و قدم‌هایش متمایل به سمت دعوت یک فردی دیگری مثل خودش ، به زندگی و به امید است.

زمانی که تو تغییر میکنی محیط پیرامون هم با تو عوض می‌شود . کسی دیگر به چشم یک معتاد به تو نگاه نمی‌کند و حالا صاحب اعتماد از دست رفته در گذشته می‌شوی. تو می‌توانی متفاوت از گذشته زندگی را عوض کنی و البته تجربه های گذشته را به اطرافیانت منتقل کنی. خوشبختانه این روزها دیگر به معتاد به چشم یک مجرم نگاه نمی‌شود و این دیدگاه جا افتاده که معتاد یک بیمار است.

اتفاقیه: توصیه شما به کسانی که در شرایط مشابه با شرایط سابق شما قرار دارند چیست؟

راه هایی برای مصرف نکردن مواد مخدر وجود دارد و راهی برای بهتر زندگی کردن و می‌شود بدون اعتیاد دوام آورد و زندگی را ادامه داد. چشم انداز ما در انجمن این است که هیچ معتادی در اثر اعتیاد نمیرد و برای من نجات جان یک معتاد خیلی مهم‌تر است.

****

تلفن روابط عمومی انجمن  معتادان بهبود یافته گمنام ناحیه ده مشهد: 09151093600

سایت: www.na-iran.org

تلفن گویا:05137654005

 

گزارشی از نیلوفر اقبال