ذوقی که کور میشود!
صنایع دستی گاهی فقط یک جنس و کالا نیستند، بلکه هویتی هستند که در طب چندین سال به دست آمده است و زنان ایرانی نشان دادهاند که میتوانند در حفظ این هویت و انتقال آن به نسلهای بعد با هنر و ذوق ذاتی خود مؤثر باشند. اما ما چقدر به بهره برداری درست از این تواناییها اندیشیدهایم و چقدر مسیر طی شده به سمت تعالی این هویت بی بدیل صحیح بوده است؟ اتفاقیه در گفتوگو با مسئولین کانون توسعه کارآفرینی زنان نقش باف مشهد به عنوان نمونهای از موفقیتهای زنان در عرصه تولید و ارائه صنایع دستی، به بررسی درستی و نادرستی وضعیت این حوزه پرداخته است.
هنر زن روستایی ایرانی بر تن مقامات خارجی
رئیس هیئت مدیر کانون توسعه کارآفرینی زنان نقش باف با اشاره به سابقه دو دهه فعالیت مستمر خود در حوزه صنایع دستی، گفت: کانون توسعه کارآفرینی زنان نقش باف یک انجمن مردم نهاد است که در حوزه صنایع دستی و به طور تخصصی در بافت پارچه، پوشاک، سوزن دوزی، زیورآلات و سفال فعالیت میکند. قبل از این در قالب تعاونی نزدیک به ده سال فعالیت داشتیم، از 5 سال پیش با تجمیع و به طور غیر رسمی در قالب کانون ادامه فعالیت صورت گرفت و امسال هم مجوز لازم گرفته شده و به طور رسمی ثبت شد.
طاهره رحیمیان درباره توانمندی زنان ایرانی در حوزه صنایع دستی و مشکلات این مسیر، افزود: ما در بخش خصوصی با جدیت کار کردیم و به قدری کیفیت را ارائه دادیم که لباس تولید زن روستایی را همسر رئیس جمهور ژاپن با افتخار به تن کرد و در این حد ارتقاء صنایع دستی روستایی را داشتهایم که فقط در حد پژوهش دانشگاهی نبوده و منجر به عمل در سطح بسیار بالا شده است. بخش خصوصی کار خودش را میکند ولی رشد و پیشرفت و سرعت آن بستگی به وظایفی دارد که نهادهای متولی که به عهده دارند باید در این امر و عرصه اجرا کنند.
وی تصریح کرد: در صنایع دستی اتفاقات خوبی در این سالها نیفتاده است و 40 نهاد موازی در عرصه آموزش صنایع دستی در کشور شروع به کار کردند. بحث مشاغل خانگی، اشتغال بانوان، افزایش کارآفرینی در حاشیه شهر و بسیاری طرحهای دیگر به طور مستقیم و غیر مستقیم صنایع دستی را دربرگرفته است و در نتیجه اینها اجناسی تولید میشود که صنایع دستی نیست اما سیاست گذاران آن را صنایع دستی به حساب میآورند.
آیا هر تولیدی صنایع دستی است؟!
رئیس هیئت مدیر کانون توسعه کارآفرینی زنان نقش باف عدم تعیین شاخصه برای تولید صنایع دستی را یکی از مشکلات دیگر این حوزه برشمرد و اضافه کرد: من دو سال نائب رئیس اتحادیه بازرگانی شرکتهای تعاونی صنایع دستی بودم و در این دو سال نتوانستیم تفکیکی بین صنایع دستی حقیقی و این نوع تولیدات را در حوزه کاریمان ایجاد کنیم و اینقدر این موضوع جا افتاده بود که افراد در رأس هرم تصمیمگیری هم حاضر به پذیرش این تفکیک نبودند.
رحیمیان خاطرنشان کرد: ما میخواهیم زنان سرپرست خانوار جنس تولید کنند و با فروشش درآمد به دست آورند ولی باید این نکته را در نظر داشت که چه مؤلفههایی وجود دارد که جنس تولید شده صنایع دستی است یا نه و آیا ما هر تولیدی را باید به عنوان صنایع دستی و بدون در نظر گرفتن هیچ شاخصهای راهی بازار کنیم؟ به عنوان مثال در حوزه سفال هیچ شاخصهای در خصوص لعاب به کار رفته، شرایط استفاده و کاربرد آن، شرایط بهداشتی آن و … تعیین نشده است.
وی در این باره تأکید کرد: ما در آن دو سال تلاشمان را کردیم و با ارسال نامه با نهادهای مختلف از جمله سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، اعلام کردیم که در همه عرصهها باید به سمت تعریف شاخصه گام برداریم و کارگروههای تخصصی ایجاد کنیم ولی کار گروهی را بلد نیستیم و سازمانها هم که وظیفه آنهاست به کار گروهی سامان نمیدهند.
معرفی توانمندی زنان ایرانی
مدیرعامل کانون توسعه کارآفرینی زنان نقش باف با اشاره به فعالیتهای این کانون گفت: من در حوزه پژوهش در بافتهای روستایی و صنایع دستی از یاد رفته حدود پانزده سال است که فعالیت میکنم و پنج سال است که با اهداف توسعه کارآفرینی در جوامع روستایی و اشتغال پایدار، پژوهش و تحقیقات میدانی داشته و به صورت پایلوت آنها را در قالب این کانون اجرایی کردیم و نتیجه هم به نظر خودمان بسیار خوب بوده است.
نسرین ملازم با اشاره به بازدید تعدادی از میهمانان نشست تخصصی وزرای امور زنان کشورهای اسلامی از مجموعه کانون توسعه کارآفرینی زنان نقش باف و تولیدات این کانون، افزود: ما در کانون چیز زیادی برای خودمان از حضور وزرا و نمایندگان کشورهای جهان اسلام نخواستهایم و قصدمان این بوده به آنها نشان بدهیم که در کشورمان با توجه به پیشینه تاریخی که دارد، زنان چگونه برای کارآفرینی با حفظ ارزشهای خودش فعالیت میکند و راه خودش را برای توسعه و بیان آن چیزی که در بطن جامعه روستایی به عنوان فرهنگ دارد اتفاق میافتد، به تمام جهانیان هموار میکند.
تلاش برای ایجاد موزه تخصصی صنایع دستی
وی با پرداختن به تلاشهای این کانون برای ایجاد موزه تخصصی صنایع دستی تولیدی زنان روستایی، تصریح کرد: به عقیده ما همیشه موزه نباید بیانگر این باشد که اشیا قدیمی را در خود جای دهد، بعضی اوقات موزهها باید حرکت زندگی را نشان دهند. یک موزه که مبتنی بر کارآفرینی باشد میتواند خیلی از مسائل و مشکلاتی را که در یک جامعه وجود دارد را به خوبی مطرح کند و موضوعات را به پیش ببرد.
مدیرعامل کانون توسعه کارآفرینی زنان نقش باف در اینباره اضافه کرد: ما پیشنهاد یک موزه را دادیم که خانم ملاوردی معاونت ریاست جمهوری طرح تحقیقی ارائه شده را یک طرح ملی اعلام کردند ولی تا به حال بعد از گذشت هشت ماه که این اتفاق افتاده و دستور و مصوبه آن ابلاغ شده است، متأسفانه سازمان میراث فرهنگی هیچ اقدامی برای تحقق آن انجام نداده که البته شاید دلایلی دارد که ما از آن بیاطلاع هستیم و ما را در هیچ موردی در جریان کار قرار ندادهاند و پیگیریهایمان از سوی هیچ شخصی پاسخ داده نشده است.
ارتباط میان نسل قدیم و جدید
ملازم با تأکید بر توانمندی زنان ایرانی در حوزه صنایع دستی و فرهنگی، ادامه داد: زنان ما در باب خلاقیت هیچ مشکلی ندارند و ما هیچ وقت نمیگوییم که به اینها کارآفرینی را آموزش میدهیم، بلکه ما به توسعه کارآفرینی کمک میکنیم. زنان به ویژه در حوزه صنایع دستی دارای پیشینهای هستند که برایشان هزینهای نکردهایم و از نسلهای قدیم سینه به سینه به آنها رسیده است و اکنون حفظ و نگهداری آنها با اهمیت است. با هجمه اتفاقاتی که به لحاظ تغییر و ساختار اجتماعی پیش آمده، یک تضاد و فاصله بین فرهنگهای نسل قدیم و جدید ایجاد شده که بعضی از هنرها چون کاملاً درون زا هستند، قابلیت استفاده برونی ندارند و کسی به این فکر نیفتاده که اینها را به سبک روز آماده کند و در دسترس عموم قرار دهد.
وی خاطرنشان کرد: شاید نسل جدید ما و زنانی که امروز در جامعه هنری فعالیت میکنند کمی با طرز تفکر زنانی که خلاقیت به خرج دادهاند و امروز خلاقیت آنها طرح درس دانشگاه، فنی و حرفهای و میراث فرهنگی شده است، بیگانه باشند. به نظر من عدم توجه به آن چه که با پیشرفت تکنولوژی در دنیا میافتد، مشکل کنونی زنان ماست که به نظرم از تکنولوژی همیشه عقب هستیم. اگر میتوانستیم به درستی از شبکههای اجتماعی مانند تلگرام و دیگر حوزههای فضای مجازی استفاده کنیم، خیلی از مشکلات زنان در حوزه صنایع دستی کم میشد. اگر بازارهای خوبی را میشناختند که طالب تولیدات آنها بود، طبیعتاً این میزان از مشکلات را نداشتند.
موازی کاری و راهی که گم میشود!
مدیرعامل کانون توسعه کارآفرینی زنان نقش باف با بیان این که مشکل زنان فعال در حوزه صنایع دستی در نحوه تولید و سبک اجرا نبوده، بلکه در نحوه ارائه است، تصریح کرد: نحوه ارائه تولیدات صنایع دستی باید به روز باشد و تغییر کند که این هم بخشی به سیستم دولتی برمی گردد و بخشی هم به خود تولیدکننده مربوط است. باید هردو همگام با هم این تغییر را بگذرانند و به یک خط سیر و مسیر جدید وارد شوند.
ملازم با اشاره به موازی کاریهایی که در حوزه صنایع دستی صورت میگیرد، گفت: ما موازی کاری در کشور زیاد داریم و برای همین بعضی جاها راه را گم میکنیم. همزمان با هم چند ارگان وارد کارهای صنایع دستی میشوند، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری یکی از متولیان این کار است که به حق هم باید این گونه باشد، فنی و حرفهای به نوعی، جهاد کشاورزی به شکلی دیگر و تعدادی دیگر از ارگانها به روشهایی مختلف وارد میشوند و هر کدام به شکلی کارهایی که انجام میدهند به صنایع دستی مرتبط است و وقتی این موازی کاری صورت میگیرد با ایده و تفکرات خاصی که هر کدام از این گروهها دارند، تولیدکننده گیج میشود و میماند که باید چه کاری انجام دهد.
وی در اینباره افزود: همه برای آموزش فعال هستند اما هیچکس برای مباحث فروش و بازاریابی کمک نمیکند؛ ما این همه تعلیمات و تغییرات بدهیم اما وقتی بازار را نشناسیم و ندانیم که در در کدام بازار باید آن را اجرایی کنیم، به نظر من یک کار بیهوده و بدون ارزش را دنبال کردهایم. باید اول به این فکر کنیم افرادی را که به شکلها و شیوههای مختلف آموزش میدهیم در کدام بازار قرار است فعالیت کنند و تولیدات خودشان را ارائه دهند.
عدم کارایی نمایشگاههای صنایع دستی
مدیرعامل کانون توسعه کارآفرینی زنان نقش باف با تأکید بر این که ما در توانمندسازی زنان در حوزه صنایع دستی و فرهنگی مشکلی نداریم بلکه در نحوه استفاده از توانایی آنها ناتوان هستیم، ادامه داد: ما یک نمایشگاه بینالمللی و متفاوتی که داریم که جایی برای عرصه تولیدات هنری و صنایع دستی است وقتی یک زن روستایی در این نمایشگاه حاضر میشوند، او چیدمان غرفه، گفتمان به روز و جدید و نحوه ارائه، پیدا کردن مخاطب و … را بلد نیست.
ملازم اضافه کرد: درست است که در نمایشگاههای ما بر روی بیلبوردهای تبلیغاتی موضوع نوشته میشود اما اکثر اوقات کسانی که حاضر میشوند از اینگونه کالاها به صورت مستمر و نه مقطعی خرید کنند، پیدا نمیشوند. نمایشگاهها همیشه فروش مقطعی دارند اما اتفاق مستمری امکان پذیر نمیشود، به همین خاطر به نظر من باید نمایشگاهها کوچکتر اما تخصصیتر شوند و اولین اقدام برای افراد و مسئولین برنامهریز این باشد که چه گروهی دعوت شده و چه افرادی تماشاکننده این گروه هستند.
وی خاطرنشان کرد: نمایشگاههای ما تخصصی نبوده و میزبان عموم مردم هستند و در اکثر آنها شاهد هستیم که ابتدا فرد با غرفههای تغذیه و مواد خوراکی مواجه میشود و پس از عبور از بخشهای متفرقه زیاد در نهایت و در انتها به صنایع دستی میرسد. به نظر من ورود به نمایشگاه صنایع دستی برای مردم بیشتر جنبه تفریحی پیدا کرده و نتوانسته آن هدفی که باید داشته باشد را در بطن خودش ایجاد کند.
گزارشی از مصطفی قویدل