«این دل درد آشنا»
اینکه مشهدی نباشی و در مشهد زندگی کنی، اینکه چشمهایت را پس از سالها تحقیق و مطالعه روی خطهای کتاب پیر کنی، اینکه به عشق دانش و شعر و ادب فارسی عمرت را بگذرانی و اینکه سرانجام در جوار حکیم فرزانهای چون فردوسی طوسی آرام بگیری شاید در فهرست زندگی کمتر کسی باشد. احمد گلچین معانی شاعر، ادیب، محققی دقیق و پر کار ، کتابشناس و استاد دورههای فوق لیسانس و دکترای دانشکده ادبیات فردوسی مشهد، با بیش از سی جلد آثار گرانسنگ از این چهرههای به یاد ماندنی است. آثار او از جمله: مکتب وقوع در شعر فارسی، شهر آشوب در شعر فارسی، مضامین مشترک در شعر فارسی، تذکره کاروان هند، تاریخ تذکرههای فارسی، تحفه گلچین، تکمله امثال و حکم دهخدا، تذکره پیمانه، فرهنگ اشعار صائب، گلزار معانی و… تصحیح و تحشیه متون مانند: لطائف الطوائف، تذکره میخانه، الایضاح عن اصول صناعت المساح ، تاریخ ملازاده در ذکر مزارت بخارا ، تذکره منظوم رشحه اصفهانی و… و شش جلد فهارس نسخ خطی کتابخانههای: مجلس، ملک، آستان قدس رضوی و قسمتی از نسخههای خطی مرحوم عبدالحسین بیات و بیش از یکصد و پنجاه رساله و مقاله تحقیقی از جمله: شرح دیباچه انیس الارواح در موسیقی، کنوز الاسرار و رموز الاحرار( شرح منظوم السوانح فی العشق احمد غزالی طوسی)، رسالهای در بیان کاغذ و مرکب و رنگ-های الوان و… و مجموعه اشعار عصری، انتقادی، سیاسی و فکاهیات بالغ بر پنج هزار و پانصد بیت و دیوان اشعار(کلیات) بالغ بر پنجهزار بیت شامل: غزلیات، قصاید، مثنویات، قطعات، رباعیات، ترکیبات، ترجیعات، اخوانیات، مراثی و تواریخ، از جمله آثار ماندگار و ارزشمند استاد احمد گلچین معانی است.
یک زندگی، یک عمر مطالعه
گلچین معانی در هفدهم دی ماه 1295 خورشیدی در شهر تهران قدم به عرصه وجود گذاشت و در شانزدهم اردیبهشت ۱۳۷۹ در شهر مشهد درگذشت و در روز هجدهم اردیبهشت با حضور جمع کثیری از استادان و دانشجویان و شعرای نامی خراسان پیکر آن استاد فرهیخته در مقبره الشعرای آرامگاه فردوسی در شهر طوس مشهد به خاک سپرده شد.
به همین مناسب خواستیم ادای دینی داشته باشیم به این استاد فرهیخته و قبل از هر چیز با فرزندش گفتوگو کردیم. پرویز گلچین که بر اثر حادثهای که اخیرا او را آزرده به سختی صحبت میکرد، قبول کرد با وجود کسالتی که داشت در مورد پدرش بگوید و چنین گفت: پدرم کسی بود که از کودکی تا زمان درگذشتش مطالعه کرد و همیشه او را در حال کتابخواندن و فکر کردن میدیدم. او میخواست زندگیش را در راه شعر و ادبیات و تحقیق و تفحص و مطالعه بگذراند و همین کار را هم کرد.
طنز زمانه در نگاه شاعر
از پرویز گلچین که خود سالها در کتابخانههای شناخته شده به فهرستنویسی پرداخته خواستیم از توصیههای پدرش در زمان حیات بگوید و او گفت: ایشان قصیدهای دارد که وقتی من 9 ساله بودم آن را سروده و در دیوان اشعارش هم هست که محتوای آن این است که ما در راهی که رفته ایم فایدهای ندارد و با بیان طنز میگوید: «دوری کن از کمال که در این ملک/ مال است مال مایه ممتازی. و در ابیات دیگر میگوید: «ای روز و شب دویده پی بازی/ تا کی به درس و مشق نپردازی/ ای نور دیده ام، پسرم، پرویز/ دنبال بازی از چه همی تازی؟/ گر بنگری به چشم خرد، بینی/ بازیست جمله کار جهان، بازی/ و الخ … و حرف پدر این است که به این راه نرو اما چون بیان کار طنز است باید بگویم من هم همان راه را رفتم. از سوی دیگر من وصی تام الاختیار ایشان در مورد آثارشان هستم و ایشان در زمان حیاتشان به من وکالت نامه محضری دادهاند تا پس از خودشان به جمعآوری آثارشان بپردازم. ایشان میدید که من علاقهمند به شعر و ادبیات هستم و من را مسئول رسیدگی ادامه نشر آثارش کرد و من هم پیگیر کار شدم و امیدوارم اشعار چاپ نشده ایشان را که تکمیل گردیده است به زودی به چاپ برسانیم.
«سایه گیسو» و ماندگاریاش
از فرزند استاد خواستیم بگوید شعری از پدرش در خاطرش مانده است و گفت: «سایه گیسو» غزلی است که شاید به راحتی در ذهنم مجسم میشود و این شعر به نوعی جهانی شده است و اهل شعر و ادب فارسی آن را به خوبی میشناسند که میگوید: «مه روی تو، شب موی تو، گل بوی تو دارد، گلزار جهان خرمی از روی تو دارد/ گردون که سراپای وجودش همه چشم است، پیوسته نظر در خم ابروی تو دارد/ این غزل بسیار معروف است و از ایشان در خاطر بسیاری از اهل ادب به جا مانده است.
همچنین ایشان در دورانی که بیماری سوریاسیس گرفته بود چند بار برای درمان به خارج از کشور رفت و متأسفانه درمان نشد. حتی به اروپا و امریکا هم که رفت به او گفتند این بیماری درمانی ندارد و سختیهای بسیاری متحمل شد. در این دوران اشعار بسیار جانگداز و سوزناکی دارد.
کتابخانهای به وسعت وقف
از فرزند استاد خواستیم تا برای گزارش راهنماییمان کند و او از حامد علیزاده مسئول کتابخانه قطب علمی دانشکده ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد و رضا افضلی شاعر مشهدی و یار دیرین پدرش نام برد. با حامد علیزاده گفتوگو کردیم و او چنین گفت: کتب ادبی استاد گلچین در این کتابخانه بیش از 600 جلد است که فقط شامل کتابهای ادبی است. زمانی که این کتابها به اینجا اهدا شده است من اینجا نبودهام اما در حال حاضر این کتابخانه که با عنوان «کتابخانه قطب علمی ادبیات فارسی» نام دارد، در دو قسمت کتابهای استاد غلامحسین یوسفی و استاد احمد گلچین معانی را در خود دارد و علاقهمندان میتوانند از اینجا دیدن کنند. او تأکید کرد: استاد رضا افضلی از قدیم با ایشان ارتباط داشتند و میتوانند گفتههای زیادی داشته باشند.
با رضا افضلی تماس گرفتیم و او مشتاقانه از گلچین معانی سخن میگفت: استاد احمد گلچین معانی از دوران جوانی در انجمنهای ادبی تهران حضور داشتند و از همان دوران اشعاری حفظ میکردند و همزمان اشعاری هم میسرودند. در کتابخانههای بزرگ تهران کار میکردند و بعد از مسافرتی که به مشهد داشتند در کتابخانه آستان قدس مشغول به کار شدند و همزمان با آن در دانشگاه ادبیات فارسی درس نسخهشناسی برای ایشان در نظر گرفته شد. هیأت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی بعد از بررسیهایی که داشت ایشان را برای تدریس حائز صلاحیت دانست و پس از آن گلچین به تدریس ادبیات مشغول شد.
افضلی تأکید کرد: از زمانی که با استاد محمد قهرمان به خانه ایشان میرفتیم با گلچین آشنایی داشتم و مدتهای دراز که به خانهشان میرفتم همیشه استاد را در حال مطالعه میدیدم. ایشان علاقهای وافر به کتاب داشت و کتابهایی بینظیر در کتابخانه دانشکده ادبیات موجود است که به گلچین معانی تعلق دارد. کتابخانهاش را با سندی محضری به دانشگاه ادبیات وقف کرد و من خودم ایشان را به محضر بردم و شاهد این اتفاق بودم. او شاعری بزرگ هم بود و حتی اشعار طنزی هم داشت. با مجلههای قدیمی چون «توفیق» همکاری میکرد و اشعاری داشت که در دیوانی به نامش چاپ شده است.
نسخهشناسی زبده
وی افزود: از سوی دیگر هر کس نسخهای قدیمی داشت به ایشان مراجعه میکرد و استاد در این زمینه واقعا صاحب سبک بود. هر زمان به خانه ایشان میرفتم در حال مطالعه بود و به من میگفت «تو که در کتابخانه دانشکده الهیات هستی من این کتابها را میخواهم و برایم بیاور» و من در مسیر کتابخانه تا خانه آن کتابها را برایش میبردم. گاهی هم هاجر خانمی بود که در منزلش کار میکرد و او لیستی برایم می آورد و کتابها را به آن خانم میدادم و او با احتیاط و با ساکی که داشت میآمد و کتابهایی را میبرد.
استاد همچنین راهنمای بسیاری از رسالههای دکتری در هندوستان و ایران بودند و همیشه طرف مشورت کسانی قرار داشت که در سبک هندی بودند. اشعار گلچین مانند اشعار محمد قهرمان در سبک هندی بود و غیر از آنها ایشان اشعاری خارج از سبک هندی هم دارند.
دقت، حساسیت، زودرنجی
افضلی گفت: استاد خیلی حساس بود و گاهی که کتابی نمییافتیم میگفت چطور چنین کتابی ندارید؟ من خودم این کتاب را به دانشگاه اهدا کردهام! و بعد ما میگشتیم و مییافتیم. استاد پژوهشهای زیادی در سبک هندی کردند. کتاب «کاروان هند» و «شهرآشوب در شعر فارسی» و «گلزار معانی» هم دارند که خیلی آثار برجستهای است. استاد خیلی رقیق القلب بود و ممکن بود بر اثر برخورد کوچکی برنجد. به خاطر دارم وقتی کتابهایش را به کتابخانه اهدا کرد ما از کتابخانه خواستیم مُهری طراحی کنند و این مُهر متأسفانه مشکل داشت و به خاطر دارم استاد خیلی دلگیر و ناراحت شد. خیلی دقیق بود و اگر با او قراری داشتم همیشه یک ربع زودتر آنجا حاضر میشدم و درست مثل این بود که پشت آیفون خانه منتظر بود چون به محض زنگ زدن گوشی را برمی-داشت و پاسخ میداد. مرد شریفی بود و من برای بزرگداشتش کتابی نوشتم و به ایشان گفتم نگاهی به آن بیاندازید و گفتند کار را قبول دارند.
یک پایان شاعرانه
استاد احمد گلچین معانی سرانجام پس از سالها بیماری و تحمل سختیهای آن در 16 اردیبهشت 1379 هجری شمسی چشم از جهان فروبست و در جوار فردوسی طوسی و در مقبرهالشعرا این حماسهسرای ادب فارسی آرام گرفت. بر سنگ قبر این شاعر و محقق ایرانی نوشته است: از گردش زمانهام آبی به جو نماند/ رفت آنچه بود و هیچ بجز آرزو نماند/گلچین سعادتی است مرا گر ز روی مهر/ یاران کنند یادم و گویند او نماند.
گزارشی از نوید موسوی