تلاش برای تضعیف نفوذ ایران در منطقه

آمریکا در هنگام خروج از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) سه «نقص» اصلی برای این توافق برشمرد. یکی از نواقص این بود که توافق هسته‌ای کمکی به محدود کردن فعالیت‌های منطقه‌ای ایران نکرد. از این رو، پس از خروج از برجام، آمریکا تلاش کرد نفوذ ایران در برخی کشور‌های عربی را تضعیف کند، اما از آنجا که به دلیل خروج یکجانبه از برجام، منزوی شده بود، کشور‌های اندکی با آن در محدودسازی نفوذ ایران همراهی کردند. مدتی پس از خروج آمریکا از برجام، آمریکایی‌ها، با مطرح کردن ایده «ناتوی عربی»، تلاش کردند علیه ایران جبهه واحدی تشکیل دهند. اما اختلافات میان کشور‌های عربی، مانع از تاسیس ناتوی عربی شد. با این حال، آمریکا به تلاش‌هایش برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه ادامه داد. به نظر می‌رسد این تلاش‌ها در هفته‌های اخیر وارد مرحله تازه‌ای شده است. در یک ماه گذشته، اتفاقاتی با محوریت ایران در خاورمیانه رخ داده است که در همه آنها آمریکا به طور مستقیم یا غیرمستقیم نقش دارد.

جلسه سه جانبه مشاوران امنیت ملی آمریکا، اسرائیل و روسیه

در 25 ژوئن، جان بولتون، مئیر بن شابات و نیکولای پاتروشف، مشاوران امنیت ملی آمریکا، اسرائیل و روسیه، برای بررسی اوضاع امنیتی منطقه، خصوصا سوریه، در بیت المقدس دیدار کردند. رسانه‌های اسرائیلی مدعی شدند خارج کردن نیرو‌های ایران از سوریه، یکی از محور‌های اصلی این جلسه سه‌جانبه بود. پس از این نشست، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، مدعی شد: «ما مصمم هستیم که ایران را از سوریه خارج کنیم. دو ابرقدرت (آمریکا و روسیه)، به همراه اسرائیل، اتفاق نظر دارند که ما باید هدفی را دنبال کنیم که در آن همه نیرو‌های خارجی که از سال 2001 وارد سوریه شده‌اند، از سوریه بیرون روند

بولتون نیز مدعی شد که روسیه و آمریکا در این زمینه اتفاق نظر دارند و فقط دنبال راه‌هایی برای محقق کردن این امر هستند.

تنش ادعایی میان ایران و روسیه در سوریه

پاتروشف برخلاف بولتون و نتانیاهو، اظهارات نیرومندی در حمایت از ایران بیان کرد و گفت: «ایران متحد و شریک ما بوده و خواهد بود.» با این حال، دو هفته پس از این جلسه، گزارش‌هایی درباره تنش میان نیرو‌های نزدیک به ایران و روسیه در سوریه منتشر شد. علی هاشم، خبرنگار سابق المیادین و تحلیلگر فعلی بی‌بی‌سی عربی، طی یادداشتی در بی‌بی‌سی‌عربی، از قول منابع آگاه در سوریه و عراق مدعی شد که در روز‌های اخیر تنش‌ها میان ایران و روسیه در شرق سوریه بیشتر شده و نیرو‌های دو طرف به حالت آماده‌باش در آمده‌اند. یک منبع امنیتی بلندپایه عراقی مدعی شده که ممانعت نیرو‌های روسی از استقرار نیرو‌های نزدیک به ایران در برخی مناطق سوریه، از جمله یک منطقه مرزی با عراق، علت تنش میان دو طرف بوده است. طبق ادعای هاشم، اسرائیل علت اختلافات ایران و روسیه در سوریه است. چرا که روسیه از دیدگاه‌های ایران درباره اسرائیل حمایت نمی‌کند. علاوه بر این، یک منبع آگاه سوری، در گفتگو با بی‌بی‌سی عربی، دو دلیل دیگر برای بروز اختلافات میان ایران و روسیه نام برده است: 1- پروژه احداث راه آهن مشترک ایران، عراق و سوریه که از بندر امام خمینی (ره) آغاز می‌شود و از عراق عبور می‌کند و نهایتا به بندر لاذقیه سوریه می‌رسد. 2- واگذاری مدیریت بندر لاذقیه به ایران. به هر حال فارغ از اینکه علت اصلی تنش‌ها میان ایران و روسیه چه بوده است، این تنش‌ها حدود 10 روز پس از نشست امنیتی بیت المقدس اتفاق افتاد. امری که ممکن است همراهی روسیه با اسرائیل و آمریکا را نشان دهد. خصوصا که روسیه هرگز از حملات ادعایی اسرائیل به اهداف ایرانی در سوریه جلوگیری نکرده است.

توقیف نفتکش ایرانی در جبل الطارق

در وهله اول به نظر می‌رسد که توقیف نفتکش «گریس 1» ارتباطی با تحولات منطقه‌ای ندارد. اما واکاوی پیشینه انتقال نفت از ایران به سوریه نشان می‌دهد که واقعه جبل الطارق قطعه‌ای از یک پازل منطقه‌ای است. ممکن است این پرسش مطرح شود که نفتکش ایرانی در تنگه جبل الطارق چه می‌کند؟ پاسخ این سوال، نفوذ پشت‌پرده آمریکا را هویدا می‌کند. اواخر فروردین ماه 98، گزارش‌هایی درباره جلوگیری مصر از عبور نفتکش‌های ایران از کانال سوئز منتشر شد. این اقدام مصر به خاطر فشار آمریکا بود. در همان زمان، عماد خمیس، نخست‌وزیر سوریه، گفته بود که مذاکرات کشورش با مصر برای استمرار صادرات نفت به سوریه از طریق کانال سوئز به جایی نرسیده است. خمیس در فروردین ماه 98 اعلام کرد که مصر از شش ماه پیش، از عبور نفت صادراتی ایران به سوریه ممانعت می‌کند. در نتیجه، سوریه با یک بحران کم‌سابقه سوخت مواجه شد. به طوری که شهروندان سوریه مجبور بودند برای تهیه چند لیتر بنزین ساعت‌ها در صف‌ها منتظر بمانند. ایران تلاش کرد از طریق عراق با کامیون به سوریه نفت صادر کند، اما حضور نیرو‌های آمریکایی در مرز عراق و سوریه مانع از انتقال نفت با کمیت‌های زیاد شد؛ لذا یک راه برای صادرات نفت از ایران به سوریه باقی ماند و آن دور زدن قاره آفریقاست. اما با واقعه جبل الطارق، مشخص شد که این راه هم مسدود شده است. بنابراین، در ماجرای نفتکش توقیف شده، بریتانیا و آمریکا هر دو در حال ایفای یک نقش مشترک برای تضعیف نفوذ ایران در منطقه هستند. آمریکا کانال سوئز را به روی نفت ایران بست و الان بریتانیا تنگه جبل الطارق را. در ماجرای نفتکش ایرانی، باید نکته دیگری را هم مدنظر قرار داد. ضرب الاجل دو ماهه هسته‌ای ایران به اروپا در آن زمان روزهای آخر خود را سپری می کرد. ایران تهدید کرده بود که اگر تا پایان این ضرب الاجل، اروپا کاری برای جبران منافع اقتصادی ایران انجام ندهد، اجرای برخی تعهدات کلیدی برجام را متوقف می‌کند. اینکه بریتانیا در این روز‌های حساس تصمیم گرفته یک نفتکش ایرانی را به مدت چند هفته توقیف کند، امر عجیبی است و عزم بریتانیا برای نجات برجام را زیر سوال می‌برد.

ساماندهی حشد الشعبی در عراق

هفته گذشته عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر عراق، با صدور یک فرمان 10 ماده‌ای، بسیج مردمی، معروف به «حشد الشعبی» را به گونه‌ای ساماندهی کرد که نفوذ این نیرو را کاهش می‌دهد. برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که عبدالمهدی تحت فشار آمریکا، فرمان یادشده را صادر کرده است. فرمان یادشده، حشد الشعبی را از لحاظ سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی محدود می‌کند و آن را تحت نظارت ارتش رسمی عراق قرار می‌دهد. عبدالمهدی در واقع با این فرمان دو راه برای حشدالشعبی باقی گذاشته است: 1- مانند یک نیروی نظامی متعارف زیر نظر فرمانده کل قوا فعالیت کنند و از سیاست بیرون بروند. 2- سلاح‌های خود را کنار بگذارند و به یک حزب سیاسی تبدیل شوند.

در برخی گزارش‌های رسانه‌ای ادعا شده است که ساماندهی حشدالشعبی به درخواست آیت الله سید علی سیستانی، مرجع تقلید شیعه، انجام شده است. این خبر تاکنون توسط منابع نزدیک به دفتر آیت الله سیستانی تایید یا تکذیب نشده، اما پیش‌تر، این مرجع تقلید از انحصار سلاح در دست دولت عراق حمایت کرده بود و با توجه به مواضع سیاسی آیت الله سیستانی می‌توان تصور کرد که او از اقدام عبدالمهدی درباره حشد الشعبی حمایت می‌کند.

تحرکات آمریکا برای مهار یا محدود کردن گروه‌های عراقی نزدیک به ایران حتی پس از صدور فرمان عبدالمهدی ادامه یافت. جمعه گذشته، هیاتی از جانب شورای امنیت سازمان ملل به بغداد سفر و درباره تنش‌ها میان ایران و آمریکا با رهبران عراق گفتگو کرد. پس از این سفر، گزارش‌هایی درباره تشدید فشار‌های آمریکا بر نیرو‌های نزدیک به ایران منتشر شد. آمریکایی‌ها با ادعای اینکه حشد الشعبی، روابط نزدیکی با ایران دارد، از این گروه ابراز نگرانی می‌کنند. آنها نگران هستند که در صورت وقوع درگیری بین ایران و آمریکا، حشد الشعبی به نفع ایران وارد منازعه شود. اگر این گمانه‌زنی درست باشد، تحت کنترل درآوردن حشد الشعبی می‌تواند نشانه‌ای از این امر باشد که آمریکا تقابل با ایران را اجتناب‌ناپذیر می‌داند و برای اینکه خسارت‌هایش در چنین تقابلی را به حداقل برساند، تصمیم گرفته نیرو‌های نزدیک به ایران در منطقه را تا جای ممکن تضعیف کند. اظهارات برخی از مقامات عراقی تلویحا این گمانه‌زنی را تایید می‌کند. فالح الفیاض، مشاور امنیت ملی عراق و رئیس سازمان حشد الشعبی، در گفتگوی اخیرش با شبکه الجزیره، به آمریکا هشدار داده است که در صورت وقوع درگیری میان ایران و آمریکا، دولت عراق ممکن است نتواند امور کشور را کنترل کند. الفیاض درگیری یادشده را فاجعه‌ای دانست که بر محافظت دولت عراق از نیرو‌های نظامی آمریکا در این کشور تاثیر منفی می‌گذارد. به گفته این مقام عراقی، اگر جنگ با ایران شروع شود، توانایی دولت عراق برای محافظت از مستشاران نظامی آمریکایی در عراق تضعیف خواهد شد.

تحولات یادشده همگی مانند تکه‌های پازل هستند که با کنار هم قرار دادن آنها، تصویر واضح‌تر می‌شود. افزایش هماهنگی میان آمریکا، اسرائیل و روسیه درباره حضور ایران در سوریه، تشدید تنش‌ها میان نیرو‌های نزدیک به ایران و روسیه در سوریه، اعمال فشار آمریکا بر مصر برای جلوگیری از عبور نفت ایران از کانال سوئز، توقیف نفتکش ایرانی در تنگه جبل الطارق و ساماندهی حشد الشعبی در عراق، مواردی هستند که شاید بازیگران گوناگونی در آنها دخیل هستند، اما یک نتیجه را دنبال می‌کنند: تضعیف نفوذ ایران در منطقه.

روغنگران

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *