آهنگسازی امروز سردرگم است

هر روز شاهد تولد هنرمندان جوان و آهنگسازان در عرصه موسیقی فاخر کشورمان هستیم که با زمانه پیش می روند و ذائقه نسل جوان را به خوبی کشف کرده اند و روحیه امید و شادی را به جامعه تزریق می کنند .احسان انوریان  متولد ۱۳۵۹ در تربت حیدریه وکارشناس ادبیات فارسی .نوازندگی از سال ۱۳۷۶ در تربت نزد آقای مهدی ضیایی شروع و سپس یک  دوره نزد  آقای علی شربتیان تا اینکه با یکی از شاگردان استاد پایور درمشهد به نام آقای توفان تیموری  آشنا گشته و تا اکنون شاگردی و بهره ی من از نظرات ایشان ادامه دارد.از سال ۱۳۸۳ علاقمند به آهنگسازی و نزد حمید اکبرزاده مقدمات آهنگسازی هارمونی و ارکستراسیون فرا گرفته و از سال ۱۳۸۶ گروه خسروان را تشکیل دادیم داده است و با گروه خسروان اجراهایی در جشنواره های داخلی مانند جشنواره فجر و کنسرتهایی در مشهد و تربت داشته تا اینکه در سال ۹۶ سالار عقیلی آلبوم پیدای پنهان را تولید و روانه ی بازار کرده و در حال حاضر هم در تدارک آلبوم دوم خسروان به خوانندگی جاهد ملک زاده است.

 

آهنگسازی در شرایط حال به کجا می رود؟

آهنگسازی امروز در حال گذار از مرحله ای به مرحله ایست و باید صبر کرد تا این گذار انجام شود .آهنگساز امروز در هجوم چند اتفاق در درون و برون خودست که طبیعتا اینها در آثارش هویداست اتفاقات درونی او آموخته ها و دانسته هایش است و اتفاقات بیرونی او آرزوها و ایده هایش است ولی در اتفاقات بیرونی باید پدیده ای بنام مخاطب را اضافه کرد که آهنگسازان امروز را بیشتر سردر گم می‌کند چون مخاطب امروز از موسیقی چیزی می‌خواهد که شاید با ایده های  آهنگسازی  مثل من در تضاد باشد و از طرفی اثری اگر مخاطب نداشته باشد یا کم مخاطب باشد انگیزه ای برای تولید بوجود نمی‌آورد. پس به نظر من وضعیت امروز آهنگسازی یک کلاف سردرگمیست که هنرمندان و هنردوستان را کلافه کرده است . انسانهایی که آثار نو ایجاد می‌کنند خودشان به این نو بودن معتقد نیستند و تلاشی نمی‌کنند برای این نوگرایی یا  اصطلاحا زور نمی‌زنند که چیز بدیعی خلق کنند خودشان نو و با نبوغ هستند پس اثرشان هم نو می‌شود .مشکل امروز آهنگسازی ما در بخش موسیقی دستگاهی چند چیز است .در موسیقی بیکلام ما دستگاه و مد و دانگ را فهمیدیم ولی درک نکردیم ما ردیف را حفظ کردیم ولی نفهمیدیم ما اطلاعات زیادی امروز از ردیف و تئوری موسیقی ایرانی داریم ولی لزوما این اطلاعات ما را آهنگساز نکرده و نخواهد کرد . به نظر من موسیقی امروز ما یک نورعلی برومند کم دارد تا ما را از سطح موسیقی به عمق موسیقی بکشاند .امروز آهنگسازان ما نتوانسته اند به جان موسیقی دست پیدا کنند از گوشه ها رد نشدیم تا به کوچه ها و خیابان‌ها و بزرگراه‌های موسیقی برسیم .من تمام این سال‌ها در خلوت خودم در حال کشف این اتفاقم و میسر نشده و شاید هم نشود.

جایگاه شعر در آهنگسازی چیست؟

‌به نظر من در موسیقی با کلام همه چیز شعر است و باید آهنگساز در خدمت شعر باشد .چون اندیشه اصلی اثر مربوط به شاعر است و من آهنگساز باید پیام شاعر را به مخاطب برسانم نه پیام خودم را. من همیشه بیشترین وقتم را روی شعر می‌گذارم الان شاید بیش از بیست اثر باکلام دارم که هیچکس نشنیده و هنوز در حال اتود زدن روی آن اشعار هستم بارها آنها زمزمه می‌کنم در خیابان در تاکسی پشت فرمان ماشین تقریبا من یک ماه با یک شعر سرو کله می‌زنم تا انتخابش کنم و بعد هم نزدیک دو سه ماه ساختنش از من زمان می‌گیرد. شاید این درجه از حساسیت درست نباشد ولی وقتی عاشق ادبیات باشی به وسواس می افتی .

آیا نگاه نو شما توانسته با مخاطب جوان ارتباط برقرار کند

البته خودم معتقدم نگاه نویی ندارم این لطف شماست .من بیشتر سعی کردم خودم را در قطعاتم به نت تبدیل کنم و اگر خود جذابی داشته باشم مطمئنم نسل امروز و دیروز فرقی ندارد همه ی انسانها در مقابل زیبایی تسلیم خواهند بود من هیچگاه به دنبال جذب مخاطب نبودم که البته بابت این اخلاقم از طرف دوستان و نزدیکانم همیشه مواخذه شدم .نسل جوان جویای سادگی و پویایی وزیبایی در آثار موسیقایی ست و این چیز دور از دسترسی نیست .گاهی در عین پیچیدگی ساده بودم گاهی در قطعات کم سرعتم پویا و گاهی از غمی زیبا حرف زدم .شاید نسل امروز خوشش آمده باشد کسی چه میداند

آهنگسازی آیا با فرمت سازهای ایرانی جوای مخاطب کنونی را می دهد؟

به نظر من سازهای کنونی نیازی به تغییر و تحول ندارند تا مخاطب را با خود همراه کند موسیقی ایرانی سازهای غنی دارد که قابلیت اجرای تکنوازی دارد این یعنی یک پتانسیل که ما همیشه از آن غافل بودیم. شما نمی‌توانید یک ساعت ابوا بشنوید ولی می‌توانید دو ساعت نی نوازی بشنوید با اینکه از نظر ساختار ابوا ساز کاملتری نسبت به نی است. به نظر من اشکال در نوازندگی ماست نه در سازهای ما اشکال در نبود صمیمیت در گروه های ماست تا اشکال در سازبندی ما و این حس روی مخاطب تاثیر زیادی گذاشته. بله قبول دارم کاری که گیتار بیس انجام می‌دهد از ده تا عود و بمتار ساخته نیست ولی عود می‌تواند دل مخاطب را جوری بلرزاند که از ده تا گیتار بیس هم بر نیاید. به نظر من در زمینه گروه نوازی کم کاری شده و اعضای یک گروه نمی‌توانند همه با هم در یک اجرا به سمت یک هدف مشترک مخاطب را به پرواز در بیاورند و این بدلیل این است که گروه هایی با اعضای ثابت و تمرینات مستمر کم داریم .

جایگاه موسیقی آوازی در شرایط حال چیست؟

موسیقی آوازی هویت ماست و مانند تمام چیزهایی که هویت ایرانی دارند و برای ایرانی ها بی ارزش است موسیقی آوازی هم این حال اسف بار را دارد که من مقصر اصلی را موزیسن ها می‌دانم. فراگیری آواز فن جواب آواز سخت‌ترین بخش موسیقی ماست  که بسیار پیچیده و پر از ریزه کاری است و بدون این پیچیدگی ها هیچ جذابیتی ندارد. متاسفانه بداهه نوازی ها و بداهه خوانی‌های غیر متخصصین به این فرم بیشتر آسیب زده و باعث شده مخاطب به آواز به عنوان یک میان برنامه که بین قطعات ضربی و تصنیف اجرا می‌شود در صورتی که جریان کاملا برعکس هست و پیش درآمد و ضربی ها نقش میان برنامه را دارند برای آواز ما من سعی کردم همیشه در آثارم آواز را جای بدهم حتی وقتی تکنوازی می‌کنم فرم سازی آوازها را اجرا کنم.

سعید بابایی

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *