فلسفه نیایش، کندن انسان از زمین است

یک پژوهشگر مسائل قرآنی گفت: اساسا فلسفه نیایش کندن انسان از زمین است و نه این‌که ابزاری برای نائل ساختن انسان به خواسته‌های دنیوی خود باشد.

کمال‌الدین غراب در گفت‌وگو با ایسنا- منطقه خراسان، در نشستی در خصوص مبحث نیایش، کارکردها، فواید و آثار آن اظهار کرد: اگر ما این فلسفه را برای نیایش قائل باشیم، خواهیم دانست که چگونه باید نیایش کنیم و در نیایش‌هایمان چه بخواهیم. بله، فلسفه نیایش کندن انسان از زمین است؛ پس زمانی که خدا را فرامی‌خوانیم و از او یاری می‌خواهیم یعنی یک ارتباط ماوراء زمینی برقرار کرده‌ایم؛ نگاهی به نیایش‌های پیامبر(ص) و ائمه(ع) این نکته را به خوبی برای ما روشن می‌سازد؛ البته این بدین معنا نیست که در نیایش‌های انسان نباید خواسته‌های دنیوی باشد؛ مهم جهت‌گیری آن‌هاست که لازم است در راستای ارتقاء منزلت و شأن انسان در حیات باشد.

این پژوهشگر قرآن تاکید کرد: از آنجا که نیایش مقوله‌‌ای است که در چارچوب دین مطرح می‌شود، پس سؤال مقدماتی ما این است که دین برای چه آمده؟ اگر اجمالا هدف دین را این بدانیم که آمده است تا انسان را از پوسته زمینی خود رها کند و به جایی برتر از زمین ارتقاء دهد، بنا براین چاره‌ای جز این نداریم که نیایش را در داخل این هدف معنا کنیم و فلسفه آن را همان فلسفه دین ( یعنی کندن انسان از زمین) بدانیم.

غراب با بیان این‌که نیایش یکی از دست‌آویزهای اعتقادی و اصول رفتاری مومنان در اسلام است، ادامه داد: متاسفانه آن‌طور که از قراین و شواهد برمی‌آید در بخشی از جامعه ما بویژه در میان جوانان، انگیزه‌های اعتقادی و دینی افول کرده و به سطح نازلی رسیده است. از این‌رو کمتر جلوه این نوع رفتارها را در جامعه مشاهده می‌کنیم؛ البته من اعتقاد ندارم که برخی از انسان‌ها اساسا عاری و تهی از تمایلات و انگیزه‌های دینی باشند؛ زیرا دین را به عنوان یک جوشش، یک نهاد اصلی، یک بعد از وجود انسان می‌دانیم. بنابراین اگر بنا را بر این بگذاریم که همه انسان‌ها تمایلات دینی دارند، پس اگر تظاهراتی را می‌بینیم که نشان‌دهنده‌ی عدم تمایل به یک نوع رفتار دینی است؛ باید نتیجه بگیریم که اعتراض متوجه چیز دیگری است؛ یعنی به نوع اندیشه‌ها و تفکراتی است که از دین به او عرضه می‌شود.

وی تصریح کرد: اکنون در بخشی از جامعه مشاهده می‌شود که نسبت به آموزه‌های دینی، احکام و شریعت بی‌اعتنایی نشان می‌دهند و این دردناک است. شاید علت آن این باشد که ما به تدریج بیشتر به سمت یک نوع قرائت خاص از دین گرایش پیدا کرده‌ایم و این باعث شده که تنها افرادی که آن قرائت را قبول دارند، به آن پایبندی نشان دهند.

این پژوهشگر قرآنی خاطرنشان کرد: در مقولات فکری و اندیشه‌ای، مباحثه و داشتن دیدگاه‌ها و قرائت‌های مختلف مانند خون در پیکر انسان می‌باشد. دین و مفاهیم دینی از نوع مقولات فکری و در عین حال اصلی و اساسی زندگی انسان است. اگر در مقولات دینی، مباحثه و نگاه‌های مختلف وجود نداشته باشد، به تدریج به سکون و تهجر می‌انجامد. بنابراین باید اجازه دهیم که قرائت‌های مختلف از دین در جامعه‌ مطرح شود.

 

نیایش، فقط ابراز نیاز نیست؛ بلکه فراخواندن معبود هم هست

این مترجم قرآن مجید افزود: واژه فارسی نیایش ناظر بر بعد نیازمندی انسان است و واژه عربی آن ناظر بر بعد فراخواندن معبود و ما باید هر دو بعد را باهم درنظربگیریم. هیچ نیایشی تهی از این دو بعد نیست؛ زیراگر نیازی وجود نداشته باشد، اصلا دعا و نیایشی شکل نمی‌گیرد. از آن طرف نیز هیچ نیایشی تهی از فراخواندن معبود برای یاری و کمک و حضور او نیست.

وی ادامه داد: نیایش تجلی یک نیاز عمیق و جدی و غیرقابل چشم‌پوشی درونی است که به بیرون سر می‌کشد. انسان تحت فشار و استیصال، آنجا که دیگر نیروی جسمی و تعقل و خرد وی نمی‌تواند راهی برای نجات او بگشاید یا خواسته حیاتی او را، به گمان خودش، برآورده سازد، در پیشگاه معبودی فرازمینی بر زبان سرریز می‌کند؛ حتی کسانی هم که اعتقادی به معبودی فرازمینی ندارند، نمی‌توانند از برزبان آوردن و فریاد زدن نیاز خود در حالت استیصال خودداری نمایند. ممکن است غمنامه‌ای بنویسند یا بسرایند یا به گونه دیگری آن را متجلی سازند. زبان نیایش انواع گوناگون دارد.

 

نیایش در دین به مثابه غزل در عشق است

این مترجم قرآن تصریح کرد: در غزل، عاشق، معشوقش را توصیف می‌کند، زیبایی‎های او را بیان می‌کند، او را می‌ستاید و می‌خواهد که نزد او بیاید و او را به خواسته‌اش برساند. غزل همین است: توصیف معشوق، بیان مهجور ماندن از او و طلب اینکه این هجران را به پایان برساند. من غزل‌های عرفا را نوعی نیایش می‌دانم؛ غزل‌های مولوی، حافظ، سنایی و… در واقع نیایش‌های ایشان است به زبان شعر و عرفان. نیایش هم همین است و شما در نیایش‌های پیغمبر(ص) و علی(ع) و سایر ائمه(ع) هم همین حالات و افکار و نیازها و توصیفات را نسبت به معبود ازلی و ابدی ایشان  به زبان دین می‌بینیم.

وی در تکمیل سخن فوق افزود: کسی که دعا می‌کند حتما اعتقاد دارد که گوشی هست برتر و مقتدرتر از او که زمام همه کارها در دست اوست. آن که ناامید می‌شود کسی است که به وجود چنین گوشی با آن خصایص و ویژگی‌ها اعتقاد ندارد. اگر ما با یک اعتقاد قوی به خداوند متعال به عنوان گوشی که می‌شنود و چشمی که می‌بیند و قدرتی که می‌تواند، روی بیاوریم؛ دیگر ناامیدی دلیلی ندارد. کسی که به این اعتقاد رسیده، از آن نوع دعاهایی هم که آخرش ناامیدی است، ندارد؛ زیرا معتقد است که خدا شاهد و ناظر بر زندگانی اوست و آنچه را که به صلاح او می‌داند برایش رقم می‌زند.

غراب ادامه داد: کسانی که به خاطر عدم اجابت دعا، مأیوس و ناامید می‌شوند، نگاه ابزاری به دین دارند؛ یعنی خدا را وسیله‌ی برآوردن خواسته‌های خود قرار می‌دهند. خیلی متفاوت است که من بخواهم ابزار دست خدا باشم یا خدا ابزار خواسته‌های من باشد. متاسفانه اکثر ما به این شکل به دین نگاه می‌کنیم؛ یعنی دین را برای نیل به خواسته‌های خود به کار می‌گیریم. ما گاهی اوقات در نیایش‌هایمان خدا را آزمایش می‌کنیم. اینکه گاه در نیایش‌هایمان از دلمان این جمله می‌گذرد که «خدایا اگر هستی، جواب من را بده»، نشانگر همین آزمایش است؛ و پرده از روی باور ضعیف ما به خدا و توانایی او برمی‌دارد. یعنی خدا زمانی برای ما ثابت می‌شود که جوابمان را بدهد.

وی اضافه کرد: انسان به دنیا آمده که به یک درک حسی، زیبا و شهودی از ذات هستی برسد و بقیه همه فرع است. هرچه در این راستا باشد، در زندگی انسان محقق می‌شود؛ زیرا این قانون عالم است و هستی برای همین پدید آمده است. ما برای ارتقای معنوی و درک حضور خدا به دنیا آمده‌ایم. زندگی هدیه است؛ همه ابتلائات هم از این زاویه هدیه است. همه احکام شریعت نیز در این راستا و برای نیل به این هدف تشریع شده‌اند. نیایش را هم خدا برای همین در اختیار ما گذاشته است، برای آنکه یک گام به اونزدیک‌تر شویم.

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *