نا امیدی اصلاح طلبان از دولت تدبیر

در حالی که کمتر از یک سال از شروع به کار روحانی در دولت دوازدهم  میگذرد، در گوشه و کنار خود با افرادی رو به رو شده‌ایم که دلسردی خود نسبت به اصلاح طلبان را نشان می‌دهند. همان‌هایی که به اعتقادشان با وجود تخریب‌‌های روزافزون دولت روحانی، بار دیگر در 29 اردیبهشت96 پای صندوق‌‌های رای رفتند تا بلکه بتوانند گره خود و کشورشان را با اصلاحات باز کنند. با وجود آنکه خیلی‌ها معتقدند مردم ایران خیلی از اوقات برای مشارکت سیاسی خود در آستانه انتخابات تصمیم می‌گیرند و این به خاطر دلسردی آنها از سیاسیون است، این دلسردی با فاصله کوتاهی بعد از انتخابات حس می‌شد. در حالی که افرادی که در دقیقه 90 پای صندوق های رای رفتند بعد از چند ماه اظهار دلسردی و پشیمانی ‌کردند.

 

وقتی وعده های معیشتی می‌دهیم

کافی است نگاهی به سال‌های گذشته بیندازیم. بعد از سال‌های دولت‌ورزی محمود احمدی‌نژاد زمان فراق اصلاح‌طلبان به پایان رسید. هرچند حضور این جریان سیاسی مثل سال‌های اولیه انقلاب یا دهه هفتاد نبود اما انتخابات 92 توانست تا حدودی فضای اصلاح‌طلبان را مساعد کند.اگر چه انها رهبر اصلی خود را در انتخابات نداشتند ولی کاندیدای مورد حمایت اصلاح‌طلبان در 92 به پیروزی رسید و اصلاح‌طلبانی که طعم پیروزی بر رقبای اصولگرا را چشیده بودند این بار عزم خود را جزم کردند تا در هر انتخاباتی حتی شورای شهر حضور جدی داشته باشند. آن‌ها مشکلات کشور را ناشی از دوران مدیریت جهانی! احمدی‌نژاد و یاران اصولگرایش می‌دانستند و نوید می‌دادند با حضور در انتخابات مجلس و همراهی دولت بتوانند معضلات و مشکلات جامعه را به خط پایان برسانند. آن‌ها در این سال‌ها همانطور که از شعار «امید، آرامش و رونق اقتصادی» برای انتخابات مجلس استفاده کردند، تاکید می‌کردند که اصلی‌ترین دغدغه‌شان معیشت مردم است؛ چالشی که نه تنها این جریان سیاسی بلکه بخشی از اصولگرایان نیز آن را حاصل دولت‌های نهم و دهم می‌دانستند.

 

روایت شاخص‌های اقتصادی و سفره‌های مردم

اکنون دو سال از روی کار آمدن مجلس دهم و نزدیک 5 سال از روی کار آمدن دولت میانه‌روی حسن روحانی‌ می‌گذرد. بخشی از چالش‌های اصلاح‌طلبان با جامعه نیز در این است که در این 5 سال با وجود اعتمادی که به این جریان سیاسی شده است، گره از مشکلات اقتصادی آنها باز نشده است. اگر بین مردم برویم می‌بینیم بسیاری از آنها در برابر رسیدن قیمت دلار به سه هزار تومان در دولت احمدی‌نژاد، از افزایش نرخ ارز در هفته‌های گذشته سخن می‌گویند. فارغ از علم اقتصاد و شاخص‌های اقتصادی مثل کاهش تورم و رشد اقتصادی و علی رغم آنکه بعضی از کارشناسان اقتصادی نیز ریشه مشکلات را دولت‌های نهم و دهم و حل این مشکلات را زمان‌بر می‌دانند، آن‌ها از کوچک‌ شدن سفره‌های خود سخن می‌گویند.

 

فساد سیستمی است؛ نه جریانی

در کنار مشکلات اقتصادی مثل فقر، مساله فرق را نمی‌توان نادیده گرفت؛ نکته ای که افراد زیادی معتقد بودند نباید آن را در تحلیل اعتراضات اخیر در نظر انداخت. تقریبا روزی نیست که مسئولی در جمهوری اسلامی نسبت به پدیده فساد هشدار ندهند. فساد و رانت‌ البته جریان سیاسی خاصی نمی‌شناسد. وقتی خبری از فساد منعکس می‌شود، کمتر کسی به این موضوع توجه می کند که فساد اتفاق افتاده در کدام جریان سیاسی بوده است. برخی از مسئولین نیز از فساد سیستمی سخن می‌گویند؛ چیزی که تایید کننده آن است که در پدیده فساد گرایش سیاسی کمتر مورد توجه قرار می گیرد. همچنان که بعد از ماجرای حقوق‌ها و املاک نجومی پدیده آقازادگی یا ژن خوب موضوع مورد اعتراض جامعه بود.

 

نقش شبکه های اجتماعی در نارضایتی عمومی

در این میان نمی‌توان نقش شبکه های اجتماعی را نیز نادیده گرفت. شبکه های مجازی امروز به رسانه‌ای بدون جهت‌گیری تبدیل شده‌اند که برای هرکس امکان آن را فراهم می کند تا صدای خود را به دیگری برساند. شبکه‌های مجازی همانطور که در گسترش اعتراضات اخیر نقش داشتند، می‌توانند نارضایتی عمومی را هم بالا ببرند. معرفی شدن اصلاح‌طلبانی که اصطلاحا ژن خوب دارند نیز، احساس تبعیض را تشدید می‌کند و جامعه را به فکر می‌اندازد که بسیاری از نیروهای جریان سیاسی اصلاح‌طلب، با تعریفی که از اصلاح‌طلبی می‌شود فاصله دارند. در این شبکه‌ها می‌توان این نقد بزرگ را به بسیاری از اصلاح‌طلبان دید که آنها به رغم سر دادن شعارهای اصلاح‌‌طلبی، به آرمان‌های اصلاح‌طلبی وفادار نبوده و ماندن در قدرت و گاه به دست آوردن منافع فردی را بیشتر از کمک به جریان تحول خواهی ترجیح می‌دهند.

 

چالش های اصلاح‌طلبان با نهادهای قدرت

از سوی دیگر به نظر می‌‌رسد اصلاح‌طلبان معتقدند هنوز با مشکلات گذشته خود نیز دست و پنجه نرم می‌کنند. بسیاری از آن‌ها گام بعدی را انتخابات 98 می‌دانند. فارغ از آنکه بتوانند در دو سال باقی مانده تا این انتخابات، اعتماد عمومی را نسبت به خود جلب کنند یا نه، عبور از فیلتر شورای نگهبان مساله‌ای است که همچنان پیش روی این جریان سیاسی قرار دارد. اصلاح‌طلبان در انتخابات گذشته مجلس با وجود آنکه اصطلاحا ژنرال‌های خود را از دست داده بودند سیاستی دیگر اتخاذ کردند. اصلاح‌طلبان نهضت، در سال 94 نهضت ثبت نام حداکثری را تشکیل دادند و ترجیح ‌می‌دادند با وجود ردصلاحیت‌های گسترده ،برای آنکه کرسی های قوه مقننه را به نیروهای اصولگرای رادیکال واگذار نکنند از نیروهای تازه نفس سیاسی خود استفاده کنند؛ نیروهایی که بعضی از آنها فقط با یک فراخوان شورای ائتلاف به لیست امید پیوستند. این نهضت ثبت‌ نام حداکثری البته با واکنش بعضی دستگاه‌های حاکمیتی از جمله شورای نگهبان نیز رو به رو شد، چرا که به اعتقاد شورای نگهبان کثرت نامزدها کار را برای بررسی صلاحیت نامزدها دشوار می‌کرد. از این رو بعید نیست نهادهای حاکمیتی از جمله شورای نگهبان برای تسهیل بررسی صلاحیت‌ها سیاست دیگری اتخاذ کنند.

 

لزوم مشخص شدن اصلاح طلبان واقعی

به این ترتیب به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان در سال‌های سختی قرار گرفته‌اند. آنها باید ضمن آنکه برای عبور از فیلتر انتخاباتی شورای نگهبان تدبیری بیندیشند باید فکری هم به حال جامعه‌ای کنند که فاصله‌شان با اصلاح‌طلبان بیشتر شده است. آن‌ها باید امید را به جامعه بازگردانند ولو آنکه نیاز به بازنگری در گفتمان خود یا پالایش نیروهای سیاسی خود داشته باشند. شاید وقت ان رسیده که در میان خود به دنبال نیروهای وفادار و پایبند به جریان اصلی اصلاح طلبی باشند و خط خود را از انان که جریان اصلاحات را پله ترقی کرده اند جدا سازند .

 

 

تحلیلی از علی روغنگران

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *